چارهای نیست یاد گرفتیم برای مرگ چارهای نیست برای قضا و قدر و بلا چارهای نیست برای ریزشِ مو برای چین و چروکِ صورت چارهای نیست یاد گرفتیم چارهای نیست برای بیكاری هم چارهای نیست ؟ برای گرسنهگی هم چارهای نیست ؟ یاد نگرفتیم و گذشت چارهای نیست
چرا هیچکس به ما نگفته است که زمین مدام چیزی را از ما پسمیگیرد و ما فکر میکنیم که زمان میگذرد. شاید زمین آن سیارهای نیست که ما در آن باید میزیستیم و از این رو، چیزی در ما همیشه پنهان میمانَد و به این زندهگی برنمیگردد. از دستهایمان بیرون رفتهایم از چشمهایمان و همه چیزِ این خاک را کاویدهایم: ــ ما به همراهِ آب و باد و خاک و آتش به این سیاره تبعید شدهایم و اینجا زیباترین جا برای تنهاییست