هنوز بدرود نگفته ای ، دلم برایت تنگ شده است چه بر من خواهد گذشت اگر زمانی از من دور باشی هر وقت که کاری نداری انجام دهی تنها به من بیاندیش من در رویای تو شعر خواهم گفت شعری درباره چشم هایت و دلتنگی
لبت، تنت، سخنت، چهرهات تماشایی آهای دختر رعنا چقدر زیبایی به زعم من تو میان تمام مردم شهر سرآمد همه دختران و زنهایی به زیر پیرهن تو بهشت گمشده ایست حرارت بدنت دوزخیست رویایی بگو که مادر تو کیست که این چنین زادست دو چشم شرقی و یک صورت اروپایی جنوب داغ لبت سرخی غروب خزر شمال خیس نگاهت خلیج تنهایی تنت روایتی از برفهای قطب جنوب خودت روایتی از یک پری دریایی پر از حکایت ناگفتهای و میدانم که تو نخواندهترین داستان دنیایی