از برای دلم اینبار بیت هایم را معنا ڪنید
یڪی پس از دیگری واژه هایم را مداوا ڪنید
سرگشتهُ ملولـــم یا اینکه غمگین، نمیدانم...
هی بگردید درد بی درمانِ دلم را پیدا ڪنید
از لبانــــم می چکـد درد و فغــــان...
مرحمـی از لبخنــد برایــــم مهیا ڪنید
بهـانه ای ندارم برای شادی در این جهان
برای لبانـم لبخند و عشق دست وپا ڪنید.
امیر_خسرو_ابراهیمیان