تورا دوست دارم بیشتر از نوشتنآخرین
سطرِ مشقهایمدرسه. بیشتر از
تقلب در امتحان وحتی بیشتر از بستنی
قیفیهای گذشته پفکهای طعم پنیر تو را
بیشتر از توپهای پلاستیکی کوچه
خاکی اینرا میدانی چقدر بود، بخدا تو
را از "خوابِ نرسیده به صبح نیز بیشتر"
دوست دارم تو هیچمانند و نمونه
در ایندنیا نداریو نیست
بو نبرده همسایه، سعی کن نهان باشد
دوست دارمت خیلی، بین خودمان باشد
چشمه چشمه آوازم سبزه سبزه شادابی
این جوانه را بگذار همچنان جوان باشد
انجماد جان از نو، ذوب شد زلالی شد
طبع من هوس دارد باز هم روان باشد
قفل بسته را وا کن واژه ای مهیا کن
بار ذهن من بگذار بر سر زبان باشد
زندگانی بی عشق انتحار تدریجی ست
آمدن نمی صرفد این قدَر گران باشد
ناگهان به سروقتم آمد و نجاتم داد
بوی زندگی دارد هر چه ناگهان باشد
در حریق حیرانی زنده زنده می سوزد
از بلای این جلوه هر که در امان باشد
پله ای بیا پایین ای اجابت شیرین!
دست های من تا کی رو به آسمان باشد
ای دل ای دل تنها! عشق آمده هو! ها!
هیچ کس نمی خواهم با تو مهربان باشد
مرتضی_امیری_اسفندقه
هـرگاه دلتنگش شدی...
به تـڪرار از خـود سوال ڪن..ڪه
آیـا اوهم دلتنگت میشــود...؟
اگـر پاســخے براے سوالت نیافتــے
معنایـش این است ڪه
بیش از آنچه سزاوارش بوده...
دوستش مے داشتـے و او
بیش از آنچه سزاوارش باشـے
قلبت را بدرد آورده....
و باز به تڪرار از خود سوال ڪن...
تا به نقطه اے برسے ڪه
من رسیده ام...
اگــر دلتنگت بــود ...
اڪنون در کنارش بودے...