دلم به بوي تو آغشته است
دلم به بوي تو آغشته است
سپيده دمان
كلمات سرگردان بر ميخيرند و خوابالوده دهان مرا ميجويند
تا از تو سخن بگويم
كجاي جهان رفتهئي
نشان قدم هايت
چون دان پرندگان
همه سوئي ريخته است
باز نميگردي، ميدانم
و شعر
چون گنجشك بخار آلودي
بر بام زمستاني
به پاره يخي بدل خواهد شد.
من این راه دراز را آمدم که تو را ببینم
زمین شخم زده را دیدم
پاره خشت و ماه بریده را دیدم
شگفت کودکان و پایمال علف ها را دیدم
سالیانی خاک و شعله اه را دیدم
باد را دیدم
و تو را ندیدم ...
شعر ا: #شمس_لنگرودی
#دکلمه
ارشان (جواد) صابر مختاری
حذف نظر
آیا مطمئن هستید که می خواهید این نظر را حذف کنید؟