الا که از همگانت عزیزتر دارم
شکسته باد دلم، گر دل از تو بردارم
اگر چه دشمن جان منی، نمی دانم
چرا ز دوست ترت نیز، دوست تر دارم
بورز عشق و تحاشی مکن که با خبری
تو نیز از دل من ، کز دلت خبر دارم
قسم به چشم تو، که کور باد چشمانم
اگر به غیر تو با دیگری نظر دارم
کدام دلبری؟ آخر به سینه، غیر دلی
که برده ای تو؟ دل دیگری مگر دارم؟
برای آمدنم آن چه دیگران دانند
بهانه ای است که من مقصدی دگر دارم
دلم به سوی تو پر می زند که می آیم
به شوق توست که آهنگ این سفر دارم
اگر به عشق هواداری ام کنی وقت است
که صبر کرده ام و نوبت ظفر دارم
زندگی کن برای آن یک نفر...
که بودنت...
زیباییِ زندگی اوست....
زندگی کن برای کسی...
که با حضور تو آرامش می گیرد...
و لبخندت کافیست...
تا تمام غصه هایش را فراموش کند...
بیا زندگی کن برای آن یک نفری که تمام آنچه از عالم می خواهد...
خود تویی !
آن یک نفری که هر روز و هر شبش..
به امید دیدن دوباره ی تو می گذرد...
به امید دوباره هم کلام شدن با تو...
یک نفر حاضر است ...
که تمام دنیا را از دست بدهد...
ولی تو را هرگز.....
زندگی کن...
برای آن یک نفر...
ارشان (جواد) صابر مختاری
حذف نظر
آیا مطمئن هستید که می خواهید این نظر را حذف کنید؟
ارشان (جواد) صابر مختاری
حذف نظر
آیا مطمئن هستید که می خواهید این نظر را حذف کنید؟