رفتنت فاجعه نبود فاجعه این
بودکه بعداز تو همه چیز مرایاد تومی انداخت
میز ، گلدان ، آینه ، پنجره
و این یعنی یک درد عظیم که تو به اندازه ی
تمام خداحافظی ها رفته ای
به اندازه ی تمام خیابان هاا
و من
تو را که معشوقه ی ستمگری هنوز دوستت
می دارم .
هنوز عشق را به شوق اینکه روزی توبازمی گردی عاشقانه ستایش
می کنم ...
روزگار به من آموخت که چیزی را،
بدست نخواهم آورد مگر اینکه
چیز دیگری را از دست بدهم .
گاهی برای بدست آوردن
باید بهای گزافی بپردازیم.
هیچگاه نمی شود همه چیز
را با هم داشت.
دنیا معامله گر سرسختی است
تا نگیرد نمی دهد."
گاهی باید گذشت از برخی گرفتن ها
چون ممکن است به بهای از دست دادن
قیمتی ترین ها بینجامد.