آقایان بخوانند
هرگز زنت را تحقیر نکن!
چون بار بیماری اش را سالها باید به دوش بکشی.
هرگز به زنت بی اعتنایی نکن!
چون سالها باید بی توجهی اش را تحمل کنی.
هرگز به زنت پرخاش نکن!
چون سالها سکوت مرگبارش را باید طاقت بیاوری.
هرگز از محبت به روح او غافل نباش!
چون سالها باید در بستری سرد بخوابی.
هرگز او را مقابل دیگران کوچک مکن!
چون به بزرگی یاد کردن از تو را فراموش میکند.
هرگز نقص هایش را بازگو نکن!
چون از تو در نهان متنفر خواهد شد.
هرگز انتقاد و شکایت او را مسخره نکن!
چون از تو برای همیشه ناامید میشود.
می شود بی باده , با چشمان ِ خود مستم کنی
شعر نه , افسانه نه , دریاچه یا دشتم کنی
می شود امشب میان ِ لحظه های عاشقی
دست در دستان ِ من , دعوت به یک رقصم کنی
امشب از لبهای خود جای شراب ِ قرمزی
مرده ام , شاید که شد با بوسه ای "هستم" کنی
می شود امشب فقط حرفی نگویی از سفر
شانه هایت را رقیب ِ خوب ِ سر سختم کنی
می شود امشب میان ِ بستر عریانی ات
با همین لبخندها , با چشم خود مستم کنی