پرده داری تو بکن پرده ایمان مشکن دست ما را تو بگیر آیه قرآن مشکن با صداقت تو بگو در طلب احسانی همدم عشق بمان نام عزیزان مشکن فکر بیهوده چرا من که عزیزت هستم
سالهاست گُم شده ام ای اهالی زمین پی خود می گردم پی تنهاییِ خود رفته ام تا به ته کوچه ی باران که در آن، چتر نوازش باز است رفته ام تا سر گلدسته ی کوهی که آن