فیس بوک ایران  ، شبکه اجتماعی تکواژه ها فیس بوک ایران  ، شبکه اجتماعی تکواژه ها
    #شبتون_بخیر
    جستجوی پیشرفته
  • وارد شدن
  • ثبت نام

  • حالت شب
  • © 2025 فیس بوک ایران ، شبکه اجتماعی تکواژه ها
    در باره • فهرست راهنما • با ما تماس بگیرید • سیاست حفظ حریم خصوصی • شرایط استفاده • بازپرداخت

    انتخاب کنید زبان

  • Arabic
  • Chinese
  • Dutch
  • English
  • French
  • German
  • Italian
  • Japanese
  • Korean
  • Persian
  • Russian
  • Spanish
  • Swedish
  • Turkish
  • Urdu

تماشا کردن

تماشا کردن

وبلاگ

مقالات را مرور کنید

بازار

آخرین محصولات

صفحات

صفحات من صفحات لایک شده

بیشتر

انجمن کاوش کنید پست های محبوب شغل ها ارائه می دهد بودجه
تماشا کردن بازار وبلاگ صفحات من همه را ببین

کشف کردن نوشته ها

Posts

کاربران

صفحات

گروه

وبلاگ

بازار

انجمن

شغل ها

بودجه

علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
2 سال
میدانم بی انصافیست،
اما اتفاقی که ظرف چند روز،
گاهی حتی در عرض یک روز می افتد،
مسیر زندگی را به کلی عوض میکند …!
پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
2 سال
از هیچ آدمی به اندازه آدمِ عاشق؛
نمیشه یه دلِ سیر سوء استفاده کرد …
اینو معشوق بی‌انصاف، خوب ِ خوووب میدونه…
پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
2 سال

سلام
الهی …
حال دلتون قشنگ
عصر زیبای پاییزیتون
بخیر و خوشی
زندگیتون پراز عطر خداوند
عصرتون زیبا و شاد

image
پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
2 سال
آن را که غمی چون غم من نیست چه داند
کز شوق توام دیده چه شب می‌گذراند
وقت است اگر از پای درآیم که همه عمر
باری نکشیدم که به هجران تو ماند
سوز دل یعقوب ستمدیده ز من پر
کاندوه دل سوختگان سوخته داند
دیوانه گرش پند دهی کار نبندد
ور بند نهی سلسله در هم گسلاند
ما بی تو به دل برنزدیم آب صبوری
در آتش سوزنده صبوری که تواند
هر گه که بسوزد جگرم دیده بگرید
وین گریه نه آبیست که آتش بنشاند
سلطان خیالت شبی آرام نگیرد
تا بر سر صبر من مسکین ندواند
شیرین ننماید به دهانش شکر وصل
آن را که فلک زهر جدایی نچشاند
گر بار دگر دامن کامی به کف آرم
تا زنده‌ام از چنگ منش کس نرهاند
ترسم که نمانم من از این رنج دریغا
کاندر دل من حسرت روی تو بماند
قاصد رود از پارس به کشتی به خراسان
گر چشم من اندر عقبش سیل براند
فریاد که گر جور فراق تو نویسم
فریاد برآید ز دل هر که بخواند
شرح غم هجران تو هم با تو توان گفت
پیداست که قاصد چه به سمع تو رساند
زنهار که خون می‌چکد از گفته سعدی
هرک این همه نشتر بخورد خون بچکاند
پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
2 سال
یکی پر طمع پیش خوارزمشاه
شنیدم که شد بامدادی پگاه
چو دیدش به خدمت دوتا گشت و راست
دگر روی بر خاک مالید و خاست
پسر گفتش ای بابک نامجوی
یکی مشکلت می‌بپرسم بگوی
نگفتی که قبله‌ست سوی حجاز
چرا کردی امروز از این سو نماز؟
مبر طاعت نفس شهوت پرست
که هر ساعتش قبلهٔ دیگر است
مبر ای برادر به فرمانش دست
که هر کس که فرمان نبردش برست
قناعت سرافرازد ای مرد هوش
سر پر طمع بر نیاید ز دوش
طمع آبروی توقر بریخت
برای دو جو دامنی در بریخت
چو سیراب خواهی شدن ز آب جوی
چرا ریزی از بهر برف آبروی؟
مگر از تنعم شکیبا شوی
وگرنه ضرورت به درها شوی
رو خواجه کوتاه کن دست آز
چه می‌بایدت ز آستین دراز؟
کسی را که درج طمع در نوشت
نباید به کس عبد و خادم نبشت
توقع براند ز هر مجلست
بران از خودش تا نراند کست
پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
2 سال
شنیدم که از پارسایان یکی
به طیبت بخندید با کودکی
دگر پارسایان خلوت نشین
به عیبش فتادند در پوستین
به آخر نماند این حکایت نهفت
به صاحب نظر باز گفتند و گفت
مدر پرده بر یار شوریده حال
نه طیبت حرام است و غیبت حلال!
پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
2 سال
سگی پای صحرانشینی گزید
به خشمی که زهرش ز دندان چکید
شب از درد بیچاره خوابش نبرد
به خیل اندرش دختری بود خرد
پدر را جفا کرد و تندی نمود
که آخر تو را نیز دندان نبود؟
پس از گریه مرد پراکنده روز
بخندید کای بابک دلفروز
مرا گر چه هم سلطنت بود و بیش
دریغ آمدم کام و دندان خویش
محال است اگر تیغ بر سر خورم
که دندان به پای سگ اندر برم
توان کرد با ناکسان بد رگی
ولیکن نیاید ز مردم سگی
پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
2 سال
یک روز به شیدایی در زلف تو آویزم
زان دو لب شیرینت صد شور برانگیزم
گر قصد جفا داری اینک من و اینک سر
ور راه وفا داری جان در قدمت ریزم
بس توبه و پرهیزم کز عشق تو باطل شد
من بعد بدان شرطم کز توبه بپرهیزم
سیم دل مسکینم در خاک درت گم شد
خاک سر هر کویی بی فایده می‌بیزم
در شهر به رسوایی دشمن به دفم برزد
تا بر دف عشق آمد تیر نظر تیزم
مجنون رخ لیلی چون قیس بنی عامر
فرهاد لب شیرین چون خسرو پرویزم
گفتی به غمم بنشین یا از سر جان برخیز
فرمان برمت جانا بنشینم و برخیزم
گر بی تو بود جنت بر کنگره ننشینم
ور با تو بود دوزخ در سلسله آویزم
با یاد تو گر سعدی در شعر نمی‌گنجد
چون دوست یگانه شد با غیر نیامیزم
پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
2 سال

سلام صبح و روز دوشنبه تون بخیر همراه با سلامتی ها و شادی ها و موفقیت های همه جوره و همیشگی جاری در زندگی خودتان و تمامی عزیزانتان ان شاءالله
ﺩﺳﺘﻬﺎﯾﻢ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﻧﯿﺴﺖ
ﮐﻪ ﭼﺮﺥ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﺎﻣﺘﺎﻥ ﺑﭽﺮﺧﺎﻧﻢ
ﺍﻣﺎ ﯾﮑﯽ ﻫﺴﺖ
ﮐﻪ ﺑﺮ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺗﻮﺍﻧﺎﺳﺖ
ﺍﺯ ﺍﻭ ﺗﻤﻨﺎﯼ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﯼ ﺯﯾﺒﺎ و پر از خیر و برکت
ﺑﺮﺍﺗﻮﻥ ﺩﺍﺭﻡ ..
__________________________________________
ﺁﺭﺍﻣﺶ ﯾﻌﻨﯽ ﺩﺭﻣﯿﺎﻥ ﺻﺪﻫﺎ ﻣﺸﮑﻞ
ﺧﯿﺎﻟﺖ ﻫﻢ ﻧﺒﺎﺷﺪ
ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻧﯽ ﭼﻮﻥ ﻣﯿﺪﺍﻧﯽ
ﺧﺪﺍﯾﯽ ﺩﺍﺭﯼ ﮐﻪ ﻫﻮﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺩ ..
ﺍﻣﺮﻭﺯ و هر روزتان ﭘﺮ ﺍﺯ ﺍﻟﻄﺎﻑ و برکت های ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﯼ

image
پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
2 سال

در این
🌟شب زیبـای پاییزی
✨ﺁﺭﺯﻭی
🌟ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻤﺎ
✨ﺳﻌﺎﺩﺕ ،ﺳﻼمتی و
🌟ﺳﺮﺑﻠﻨﺪیست
✨شبتون بخیر
🌟خوابتون رویایی
✨لحظه هاتون پر از آرامش
🌟و به امیــــد فردایی بهتر
✨شـب خـوش ❤

image
پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
Showing 803 out of 1950
  • 799
  • 800
  • 801
  • 802
  • 803
  • 804
  • 805
  • 806
  • 807
  • 808
  • 809
  • 810
  • 811
  • 812
  • 813
  • 814
  • 815
  • 816
  • 817
  • 818

ویرایش پیشنهاد

افزودن ردیف








یک تصویر را انتخاب کنید
لایه خود را حذف کنید
آیا مطمئن هستید که می خواهید این ردیف را حذف کنید؟

بررسی ها

برای فروش محتوا و پست های خود، با ایجاد چند بسته شروع کنید. کسب درآمد

پرداخت با کیف پول

هشدار پرداخت

شما در حال خرید اقلام هستید، آیا می خواهید ادامه دهید؟

درخواست بازپرداخت