گاه گاهی دل من
یاد تو را میخواهد
از لب بسته ی من
نام تو را میخواند
گاه گاهی به دل خسته
هوای تو و عشق
زخم های تَر دل باز
نمك میخواهد
💕 دلــم هـواتــوکــرده
"لباسـهایم" که "تنگ" می شوند
"همه" را می دهـم
بـه "این" و "آن"
اما "دلِ" تنگم را "چه" کنم...
چند جمله ناب
دو چیز شما را تعریف میکند:
بردباری تان ، وقتی هیچ چیز ندارید
و نحوه رفتارتان ، وقتی همه چیز دارید
تنها دو روز در سال هست که نمیتونی هیچ کاری بکنی؛
یکی دیروز و یکی فردا
دو شخـص به تـو می آمـوزد:
یکی آمـوزگـار، یکی روزگـار
اولی به قیمت جـانش، دومی به قیمت جـانت
آدما دو جور زندگی میکنن :
یا غرور شونو زیر پاشون میذارن و با انسانها زندگی میکنن،
یا انسانهارو زیر پاشون میذارن و با غرورشون زندگی میکنن
همه يادشون ميمونه باهاشون چيكار كردى،
ولى يادشون نميمونه براشون چـكار كردى...!
بحث اعتماد نیست،حقیقتا
حوصلہ زخماے جدید نداریم
کوروش کجایی که ببینی پسرای سرزمینت چه ... شدن
و اگر تو
درون قلب من نبودی
پس این همه تکاپو برای چیست؟!
این همه تپش برای کیست؟
و اگر تو
درون قلب من نبودی
پس من برای چه مینویسم!؟
من برای چه زنده ام؟!
و من به چه امیدی در انتظار فردایم؟
تو تمام انگیزه ی من
و تمام ذوق من برای آمدن فردایی!
همیشه براے ماندن "دلیل"هست،
برای رفتن بهانه....
برای خواستن"نیاز"هست و
براے رد ڪردن "مصلحت"...
برای داشتن "فضا"هست
براے نداشتن "تفصیر"...
اینکه سوار بر ڪدام ڪوپه ے این قطار شوی......
به "ماندن"و"خواستن"و"عشق داشتنت"برمیگردد.....
وگرنه جهان پر است از "بهانه"و "مصلحت".....
هر که با احساس باشد
"قفس
دل من است
و دلتنڪَے
پرنده اےست
ڪه پر نمےڪشد از اين قفس...!"
