Tycka om
Kommentar
Dela med sig
Upptäck inlägg
سلام دوستان عصر روز جمعه شما بخیر وخوشی
Tycka om
Kommentar
Dela med sig
از شهر، رفته دود پس‌از رعد و برقِ ما
" نَم" دوده را زدود پس‌از رعد و برق ما
از بوسِ پُر صدای من و برقِ چشمِ تو
باران گرفته بود پس‌از رعد و برقِ ما
" نَم" دوده را زدود پس‌از رعد و برق ما
از بوسِ پُر صدای من و برقِ چشمِ تو
باران گرفته بود پس‌از رعد و برقِ ما
Tycka om
Kommentar
Dela med sig
بیاموزم تو را گر کار بندی
که بی گریه زمانی خوش بخندی
چو خندان گردی از فرخنده‌فالی
بخندان تنگدستی را به مالی
نبینی آفتاب آسمان را؟
کز آن خندد که خنداند جهان را
که بی گریه زمانی خوش بخندی
چو خندان گردی از فرخنده‌فالی
بخندان تنگدستی را به مالی
نبینی آفتاب آسمان را؟
کز آن خندد که خنداند جهان را
Tycka om
Kommentar
Dela med sig
به آهن چون فراهم شد خزینه
از آهن وقف کن بر آبگینه
به دستوری حدیثی چند کوتاه
بخواهم گفت اگر فرمان دهد شاه
من از سِحرِ سَحَر پیکان راهم
جرس جنبانِ هارورتانِ شاهم
نخستین مرغ بودم من درین باغ
گرم بلبل کنی کینت و گر زاغ
به عرض بندگی دیر آمدم دیر
و گر دیر آمدم شیر آمدم شیر
چه خوش گفت این سخن پیر جهانگرد
که دیر آی و درست آی ای جوانمرد
در این اندیشه بودم مدتی چند
که نزلی سازم از بهر خداوند
از آهن وقف کن بر آبگینه
به دستوری حدیثی چند کوتاه
بخواهم گفت اگر فرمان دهد شاه
من از سِحرِ سَحَر پیکان راهم
جرس جنبانِ هارورتانِ شاهم
نخستین مرغ بودم من درین باغ
گرم بلبل کنی کینت و گر زاغ
به عرض بندگی دیر آمدم دیر
و گر دیر آمدم شیر آمدم شیر
چه خوش گفت این سخن پیر جهانگرد
که دیر آی و درست آی ای جوانمرد
در این اندیشه بودم مدتی چند
که نزلی سازم از بهر خداوند
Tycka om
Kommentar
Dela med sig
زهی دارنده اورنگ شاهی
حوالتگاه تایید الهی
پناه سلطنت، پشت خلافت
ز تیغت تا عدم، موئی مسافت
فریدون دوم، جمشید ثانی
غلط گفتم که حشو است این معانی
فریدون بود طفلی گاو پرورد
تو بالغ دولتی هم شیر و هم مرد
حوالتگاه تایید الهی
پناه سلطنت، پشت خلافت
ز تیغت تا عدم، موئی مسافت
فریدون دوم، جمشید ثانی
غلط گفتم که حشو است این معانی
فریدون بود طفلی گاو پرورد
تو بالغ دولتی هم شیر و هم مرد
Tycka om
Kommentar
Dela med sig
مگو ز ارکان پدید آیند مردم
چنان که‌ارکان پدید آیند از انجم
که قدرت را حوالت کرده باشی
حوالت را به آلت کرده باشی
اگر تکوین به آلت شد حوالت
چه آلت بود در تکوین آلت
اگر چه آب و خاک و باد و آتش
کنند آمد شدی با یکدیگر خوش
همی تا زو خط فرمان نیاید
به شخص هیچ پیکر جان نیاید
نه هر ایزدپرست ایزد پرستد
چو خود را قبله سازد خود پرستد
ز خود برگشتن است ایزد پرستی
ندارد روز با شب هم نشستی
خدا از عابدان آن را گزیند
که در راه خدا خود را نبیند
نظامی جام وصل آنگه کنی نوش
که بر یادش کنی خود را فراموش
چنان که‌ارکان پدید آیند از انجم
که قدرت را حوالت کرده باشی
حوالت را به آلت کرده باشی
اگر تکوین به آلت شد حوالت
چه آلت بود در تکوین آلت
اگر چه آب و خاک و باد و آتش
کنند آمد شدی با یکدیگر خوش
همی تا زو خط فرمان نیاید
به شخص هیچ پیکر جان نیاید
نه هر ایزدپرست ایزد پرستد
چو خود را قبله سازد خود پرستد
ز خود برگشتن است ایزد پرستی
ندارد روز با شب هم نشستی
خدا از عابدان آن را گزیند
که در راه خدا خود را نبیند
نظامی جام وصل آنگه کنی نوش
که بر یادش کنی خود را فراموش
Tycka om
Kommentar
Dela med sig
چو گردانَد ورا دست خردمند
بدان گردش بمانَد ساعتی چند
همیدون دور گردون زین قیاس است
شناسد هر که او گردون شناس است
اگر نارد نمودار خدایی
در اصطرلاب فکرت روشنایی
نه زابرو جستن آید نامه نو
نه از آثار ناخن جامه نو
بدو جویی بیابی از شبه نور
نیابی چون نه زو جویی ز مه نور
ز هر نقشی که بنمود او جمالی
گرفتند اختران زان نقش فالی
یکی ده دانه جو محراب کرده
یکی سنگی دو اصطرلاب کرده
ز گردش‌های این چرخ سبک‌رو
همان آید کزان سنگ و از آن جو
بدان گردش بمانَد ساعتی چند
همیدون دور گردون زین قیاس است
شناسد هر که او گردون شناس است
اگر نارد نمودار خدایی
در اصطرلاب فکرت روشنایی
نه زابرو جستن آید نامه نو
نه از آثار ناخن جامه نو
بدو جویی بیابی از شبه نور
نیابی چون نه زو جویی ز مه نور
ز هر نقشی که بنمود او جمالی
گرفتند اختران زان نقش فالی
یکی ده دانه جو محراب کرده
یکی سنگی دو اصطرلاب کرده
ز گردش‌های این چرخ سبک‌رو
همان آید کزان سنگ و از آن جو
Tycka om
Kommentar
Dela med sig
الهی آمین برای تمام مریضای که درهرجای دنیا هستند
Tycka om
Kommentar
Dela med sig
درود وسپاس برشما دوستان عزیز.
امیدوارم که امروزتون را بخوبی وخوشی درکنار خانواده محترمتان سپری کنید
Tycka om
Kommentar
Dela med sig
Showing 697 out of 1897