نه به گریه ها اعتماد کن و شانه ات را بی فکر در اختیار چشمهای خیسش بگذار نه به شانه هایش اعتماد کن و برای گریه هایت به شانه ای تکیه کن خودت باش که انسان از سمتی که تکیه میکند میافتد
فکر می کردیم که تو آن جویبار نازکی هستی که زمین تشنه را حیاتی دوباره خواهد بخشید اشتباه می کردیم... فکر می کردیم که باران تداوم فصل ها را درپی ردخون پاییز خواهدشست