درد دارم هم چو هر روزم ولی درمان کجاست چون اجابت نیست حاجت را بگو ایمان کجاست دست و پا بسته به دور افتاده از احوال خویش چون خرابی در خراباتم نگو سامان کجاست
فروپاشیده از تشویش این کاشانه شریانم چه ایران باشد این کاشانه یا بنیان ویرانم طلوعم را گدایی می کنم در جامی از شیشه چو شب در شهر پر آشوب غم شاهانه مهمانم
پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
Showing 781 out of 1950
ویرایش پیشنهاد
افزودن ردیف
لایه خود را حذف کنید
آیا مطمئن هستید که می خواهید این ردیف را حذف کنید؟
بررسی ها
برای فروش محتوا و پست های خود، با ایجاد چند بسته شروع کنید. کسب درآمد
پرداخت با کیف پول
هشدار پرداخت
شما در حال خرید اقلام هستید، آیا می خواهید ادامه دهید؟