فیس بوک ایران ، شبکه اجتماعی تکواژه ها

2 سال

خدایا نفسی دارم وبی هم نفسم
همتی کن که چنین دل ندهد بر بادم
می زنم چنگ به ریسمان نجاتت
خدایا من در بند را مددی کن

پسند

تبصرہ

2 سال

کاش دوباره کودکی شیر خواره گردم
دوبار کودکی درقامت گهواره گردم
دوباره بی غرور و بی دقدقه
به دور از های هوی این جماعت
بخوابم ،خواب خوشبختی ببینم

پسند

تبصرہ

2 سال

میگم باش و بمون با منو این دل
میگی با دل ویرون موندن نداره
تو چشمام پُر ابر بهار
کویر دل که باریدن نداره

پسند

تبصرہ

2 سال

از ردِ سبزِ نفس‌هایت
ستاره‌ها
مرا به دشتی از کهکشان‌های شیرین
می‌رسانند
و من کاشفی
که با ستون‌های آتشین
بر بلندای این خیال جنون‌آور

پسند

تبصرہ

2 سال

بگذار نبودنت را به سینه بفشارم
آنگاه که داشتنت
در خیال ابدی خواب هاست
و عطر تنت
در منظره‌ای ناپیدا
ای کاش

پسند

تبصرہ

2 سال

چشمانت را باز کن

ای چکیده‌ی مستیِ شب آ هنگام

که طلوع این حجم سبز

در پیمانه‌ی شراب تو

جان می‌گیرد

شرمساری شاخسار بید

از طرح لبخند مجنون‌وار

پسند

تبصرہ

2 سال

مهر میچینم سبد سبد
از تابستان چشمانت
و ریشه می زنم
در شرجی آغوشی
که بویِ خاک ِ آدمیت می‌دهد
بگو با کدام فصل همزادی
که خالی نمی شوی از نوبرانه ها

پسند

تبصرہ

2 سال

متنفرم

از زمان

با این سرعتی که دارد

چگونه

خود را به درخت برسانم

آفتاب خیلی داغ است

ابری هم در آسمان نیست

در کویر زندگی

و پای پیاده...

پسند

تبصرہ

2 سال

فقط نخوردن آن دانه برنج

در جلوی بشقاب خودت

گناه دارد

لطفا دیگ را نبر

برنج‌های درون دیگ

سهم دیگران است

پسند

تبصرہ

2 سال

تا تنها نباشی

معنایش را نمی توانی درک کنی

و دلگیری هوای بارانی

با صدایی که از

دل آن می آید

در پشت ابر سیاه

آسمانی آبی است

با آفتابی زیبا

کاش ماه

در پشت ابر نمی رفت

که برای بیرون آمدنش

غوغا به پا کند...

پسند

تبصرہ

دریافت پوسٹس