فیس بوک ایران  ، شبکه اجتماعی تکواژه ها فیس بوک ایران  ، شبکه اجتماعی تکواژه ها
    #فرداتون
    جستجوی پیشرفته
  • وارد شدن
  • ثبت نام

  • حالت شب
  • © 2025 فیس بوک ایران ، شبکه اجتماعی تکواژه ها
    در باره • فهرست راهنما • با ما تماس بگیرید • سیاست حفظ حریم خصوصی • شرایط استفاده • بازپرداخت

    انتخاب کنید زبان

  • Arabic
  • Chinese
  • Dutch
  • English
  • French
  • German
  • Italian
  • Japanese
  • Korean
  • Persian
  • Russian
  • Spanish
  • Swedish
  • Turkish
  • Urdu

تماشا کردن

تماشا کردن

وبلاگ

مقالات را مرور کنید

بازار

آخرین محصولات

صفحات

صفحات من صفحات لایک شده

بیشتر

انجمن کاوش کنید پست های محبوب شغل ها ارائه می دهد بودجه
تماشا کردن بازار وبلاگ صفحات من همه را ببین

کشف کردن نوشته ها

Posts

کاربران

صفحات

گروه

وبلاگ

بازار

انجمن

شغل ها

بودجه

علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
2 سال
عزمِ جنگ کردم درونم غایتم شد صلح طلب

صلح کردم صالح آیم گفتنم شُهرت طلب

بی پناهی را پناه دادم شدم فرصت طلب

کُرنش آسادم بفطرت اُجرتم شد جاه طلب
پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
2 سال
گفته بودم ره نشینم می‌کنی گفتی چه غم
هم چو تفتان آتشینم می‌کنی گفتی چه غم
گفته بودم دور می‌بینم به دورت روز خوش
عاقبت ماتم نشینم می‌کنی گفتی چه غم
پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
2 سال
از پشت پنجره یک کوچه می گریست،
بر نقش مانده از آن عابری که نیست
آرام وساکت و یک ریز گریه کرد
اما نگفت که آنکس که نیست کیست
پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
2 سال
من غنی را تهیدست دیده ام
فقر دیگر دوستی ، فقر زیبا دوستی ، فقر رویا دیده ام
من غنی را تهیدست دیده ام
فقر دستی از وفا پر، فقر آغوش پر از مهر،
پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
2 سال
در ره عشق جان و سر باید داد
همچو حلاج سر به دار باید داد
گاهی به زیر باران باید رفت
تن‌ به باران بی چتر باید داد
زیر باران تنها بهانه می خواهد
پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
2 سال
شربت و شیرینی
مرگ تلخ بی‌گناهان
از بشر تنها شر
و از زمین
تنها مین
و بمب
مانده است
از انسانیت
نیت پلید
و از تاریخ
یخ
عبرت نمی گیرند
مغزهای منجمد
آرزوی انسان بی تو
پرواز نیست
آری
دلتنگی آسمان ندارد.
پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
2 سال
چو شمسِ ما که پیام آوَرَد زِ تب‌ریزم
قلم! بیا که به دستت درست برخیزم
همین که خیرۀ لاله, به نوبری باشم
چراغ از تو بگیرم به مَه بیاویزم
پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
2 سال
درد، آواز است
تسکینم می‌دهد
با خاطرات گرم
وَ می‌نوازدم به آغوشی بی‌ انتها
که هنوز عطر تو را دارد
به قاب‌های عکست
که پشت و رو کرده‌ام
پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
2 سال
شامگاهان از غارها گذشت
از روستاها
و همچنان تهی‌دست
به شهرها رسید
همان‌قدر خیره و اندوهگین
که محو قصّۀ خورشید شود
پس از هر باران
پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
2 سال
پنجره، قاب است
برای تکّه‌هایی از من
که در فضا پراکنده‌اند:
ساعت‌ها، کتاب‌ها، کریستال‌ها
و چند مبل و میز قدیمی
شناسه‌هایی از باقی‌ماندۀ من
پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
Showing 995 out of 1937
  • 991
  • 992
  • 993
  • 994
  • 995
  • 996
  • 997
  • 998
  • 999
  • 1000
  • 1001
  • 1002
  • 1003
  • 1004
  • 1005
  • 1006
  • 1007
  • 1008
  • 1009
  • 1010

ویرایش پیشنهاد

افزودن ردیف








یک تصویر را انتخاب کنید
لایه خود را حذف کنید
آیا مطمئن هستید که می خواهید این ردیف را حذف کنید؟

بررسی ها

برای فروش محتوا و پست های خود، با ایجاد چند بسته شروع کنید. کسب درآمد

پرداخت با کیف پول

هشدار پرداخت

شما در حال خرید اقلام هستید، آیا می خواهید ادامه دهید؟

درخواست بازپرداخت