فرصتی برای نفرت نبود چراکه مرگ مرا باز می داشت از آن و زندگی چندان فراخ نبود که پایان دهم به نفرت خویش. برای عشق ورزیدن نیز فرصتی نبود اما از آن جا که کوششی می بایست پنداشتم ،اندک رنجی از عشق مرا کافی ست.
فقط خداست که … می شود با دهان بسته صدایش کرد… می شود با پای شکسته هم به سراغش رفت… تنها خریداریست که اجناس شکسته را بهتر برمیدارد… تنهاکسی است که وقتی همه رفتند میماند… وقتی همه پشت کردند آغوش می گشاید… وقتی همه تنهایت گذاشتند محرمت می شود… و تنها سلطانیست که … دلش با بخشیدن آرام می گیرد، نه با تنبیه کردن…! همیشه و همه جا …
Respect!
Kommentar
Delen
Showing 997 out of 1831
Aanbieding bewerken
Voeg tier toe
Verwijder je tier
Weet je zeker dat je deze tier wilt verwijderen?
beoordelingen
Om uw inhoud en berichten te verkopen, begint u met het maken van een paar pakketten. Inkomsten genereren
Betaal per portemonnee
Betalingswaarschuwing
Je staat op het punt om de items te kopen, wil je doorgaan?