فیس بوک ایران  ، شبکه اجتماعی تکواژه ها فیس بوک ایران  ، شبکه اجتماعی تکواژه ها
    #شبتون_بخیر
    جستجوی پیشرفته
  • وارد شدن
  • ثبت نام

  • حالت شب
  • © 2025 فیس بوک ایران ، شبکه اجتماعی تکواژه ها
    در باره • فهرست راهنما • با ما تماس بگیرید • سیاست حفظ حریم خصوصی • شرایط استفاده • بازپرداخت

    انتخاب کنید زبان

  • Arabic
  • Chinese
  • Dutch
  • English
  • French
  • German
  • Italian
  • Japanese
  • Korean
  • Persian
  • Russian
  • Spanish
  • Swedish
  • Turkish
  • Urdu

تماشا کردن

تماشا کردن

وبلاگ

مقالات را مرور کنید

بازار

آخرین محصولات

صفحات

صفحات من صفحات لایک شده

بیشتر

انجمن کاوش کنید پست های محبوب شغل ها ارائه می دهد بودجه
تماشا کردن بازار وبلاگ صفحات من همه را ببین

کشف کردن نوشته ها

Posts

کاربران

صفحات

گروه

وبلاگ

بازار

انجمن

شغل ها

بودجه

یوسف مرادعلی وند
یوسف مرادعلی وند      Music-Bass
5 سال

دانلود آهنگ جدید و بسیار زیبای رضایا به نام منو آروم کن
http://www.music-bass.ir/1400/....2/2/%D8%AF%D8%A7%D9%

image
پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
یوسف مرادعلی وند
یوسف مرادعلی وند      Music-Bass
5 سال

دانلود آهنگ جدید و فوق العاده زیبای سامان جلیلی به نام درد
http://www.music-bass.ir/1400/....2/2/%D8%AF%D8%A7%D9%

image
پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
5 سال

image
پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
Mona2
Mona2  
5 سال

گلایه از تو کنم یا شکایت از تقدیر
چه قدر قصه ببافم از این عجوزهء پیر

دلم گرفته ترین نقش این‌ جهان شده‌است
پریش خاطرم از تار و پود بی تصویر

هجوم گَلهء آهو گذشت و شک دارم
غریوِ نعرهء گرگ است یا کشاکش شیر

به جز تو ورد لبم هیچ کس نخواهد بود
که کیمیای منی ای عُصارهء اکسیر

سکوت می کنم وُ واژه از رگم پیداست
نگاه می کنم وُ عشق می شود تعبیر!

صدای نالهء‌ من می‌رسد به گوش فَلَک
چه حرف ها که نگفتم به حلقهء زنجیر

خیال اگر چه ندارد؛ ولی چنین باشد:
شکوه عشق تو پیوسته‌تر شود تکثیر

دلم نداشت به غیر از اجابت دعوت
قصور و جرم و گناه و شرارت و تقصیر

کسی که زنده‌گی ام بستهء وجودش بود
نوشت : "عاشق من باش و با غرور بمیر"

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
Mona2
Mona2  
5 سال

عاشقی دیدم که از معشوقه حسرت می خرید
تکه تکه قلب را می داد و مهلت می خرید

تا سحر بیدار بود و با زبانِ عاشقی
جرعه جرعه شعر می نوشاند و لکنت می خرید

لابلای دوزخِ شبهای حسرت زای خویش
در خیالاتش، کنارِ یار، جنّت می خرید

در کنارِ سفره ی خالی، برای عشقِ خود
از خدای مهربانِ خویش برکت می خرید

لحظه لحظه ساعتش را می شکست و بعد از آن
لحظه ها را می شمرد و باز ساعت می خرید

قسمتش چیزی به جز تنها شدن گویا نبود
از قضا، در کوچه ی تقدیر، قسمت می خرید

متهم می شد میانِ خلق، اما باز هم
آبرو می داد و جایش، بارِ تهمت می خرید

نامِ شاعر را نگویم تا نباشد غیبتش
بینوا در شهر می گشت و محبت می خرید

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
Mona2
Mona2  
5 سال

این منم، خون جگر از بد دوران خورده
مرد رندی که رکب‌های فراوان خورده

غم ویرانی خود را به چه تشبیه کنم ؟
فرض کن کوه شنی طعنه‌ی طوفان خورده

عشق را با چه بسازد، به کدامین ترفند
شاعری که همه‌ی عمر غم نان خورده

چه به روز غزل آمد که همه منزوی‌اند
قرعه بر معرکه‌ی معرکه‌گیران خورده

از دهان کس و ناکس خبرش می‌آید
شعر، این باکره‌ی دست هزاران خورده

با چنین فرقه‌ی نسناس، یقین پاپوش است
اتهامی که به شخصیت شیطان خورده

دشتمان گرگ، اگر داشت نمی‌نالیدم
نیمی از گله‌ی ما را سگ چوپان خورده

جرم من فاش مگوهاست و حکمم سنگین
چه کند شاهد سوگند به قرآن خورده

شعر هم عقل ندارد که در این شهر شعور
گذرش بر من دیوانه‌ی دوران خورده

مجتبی_سپید

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
Mona2
Mona2  
5 سال

غزلی نوشته مجنون،برسد به دست لیلی
نَفَسم بگو کجایی که ستاره ی سهیلی؟!

دو سه خط گلایه دارم، که به عرض میرسانم:
من و میل اینچنینی!!!تو چرا بدون میلی؟!

همه شب به انتظارت، غزلی سروده ام تا
تو یِ بی وفا بدانی ،که دلم گرفته ! خیلی

تو که پیش من نباشی ،همه ی دار و ندارم...
قلمی...دفتر شعری، دو سه واژه ی طُفیلی

تو نماز نیمه شبها...تو نیایشی...نه شعری!
تو شبیهِ یک دعایی،که مقدسی ! کُمیلی

من و پای لنگ شعرم،تو بگو چگونه روزی...
برسد به گَرد پایت؟ که قطار روی ریلی

نکند خبر نداری؟نَفَسم بیا که کار از...
غزل و گریه و هق هق،به خدا گذشته خیلی

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
Mona2
Mona2  
5 سال

تاصدایی اشنا امد گمان کردم تویی
تا نگاری با وفا امد گمان کردم تویی

بانگاهی گرم و گیرا چونکه دیدم لحظه ای
دلبری از دورها امد گمان کردم تویی

عطر گل پیچید و من سرمست و مدهوشش شدم
بوی مریم هر کجا امد گمان کردم تویی

چشمهایت میدرخشد مثل مهتابی به شب
ماه چون در اسمان امد گمان کردم تویی

هر زمان دردی به جانم زد که ویرانم کند
چونکه حرفی از دوا امد گمان کردم تویی

یک نفر با عشق و احساسی که دل را میبرد
شاد و پر شور و نوا امد گمان کردم تویی

تا قدم بر کوچه ی عشقم نهاد ان با وفا
از رقیبان شد جدا ، امد گمان کردم تویی

اسماعیل حاج علیان

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
Mona2
Mona2  
5 سال

مستانه مستم میکنی، دل را زدستم میکنی...
گه باده نوشم ای صنم،گه می پرستم میکنی

در سوزو تابم میکنی، هردم خرابم میکنی...
گه می نوازی ماه من،گاهی زهستم میکنی

حیران شدم در کار تو،درمانده از رفتار تو...
هم می گشایی پای را،هم قفل و بستم میکنی

با من نگویی چیستی، اهل کجا یا کیستی...
گاهی بلندم میکنی، گاهی تو پستم میکنی

آتش زدی کاشانه را،بردی دل دیوانه را...
هم شاد شادم ای صنم،هم غم پرستم میکنی

بگرفته ای جان مرا،کردی به زندانت مرا...
می بخشیم عالم به من، گه ورشکستم میکنی

دل را به زاری می بری،اندرخماری می بری
خوبم که آزردی مرا،آنگه تو مستم میکنی...

مولانا

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
Mona2
Mona2  
5 سال

لب های تو چایی ست ولی قند نداریم
لب هست ولی میل به لبخند نداریم !

لطفاً بنویسید به روی در دنیا
ما حوصله ی موعظه و پند نداریم

ارث پدری هم که نداریم ببخشیم
چون بلخ و بخارا و سمرقند نداریم!

با اینکه عزیزان همه بر بند سوارند
اصلا غم این جمله که هستند نداریم!

ما خانه مان سمت جنوب است و چه بهتر
آب خنک و غصه دربند نداریم!

هرروز نشستیم و اراجیف سرودیم
عمریست که یک شعر هدفمند نداریم!

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
Showing 1313 out of 1953
  • 1309
  • 1310
  • 1311
  • 1312
  • 1313
  • 1314
  • 1315
  • 1316
  • 1317
  • 1318
  • 1319
  • 1320
  • 1321
  • 1322
  • 1323
  • 1324
  • 1325
  • 1326
  • 1327
  • 1328

ویرایش پیشنهاد

افزودن ردیف








یک تصویر را انتخاب کنید
لایه خود را حذف کنید
آیا مطمئن هستید که می خواهید این ردیف را حذف کنید؟

بررسی ها

برای فروش محتوا و پست های خود، با ایجاد چند بسته شروع کنید. کسب درآمد

پرداخت با کیف پول

هشدار پرداخت

شما در حال خرید اقلام هستید، آیا می خواهید ادامه دهید؟

درخواست بازپرداخت