عهد ڪردم عاشقانه سر نهم در پاے عشق
زندگے یعنے نشستن با تو در دنیاے عشق
گفته ام این را برایت بارها ، اے عشق من
دوست دارم با تو باشم تا شب یلداے عشق
باز بے تاب است این دل ،بے قرارے مے ڪند
با من از امروز یڪ دل باش تا فرداے عشق
ماهےاحساس من در تنگ دل جان مے ڪند
موج بر مے دارد از این حادثه ، دریاے عشق
عشق یعنے با تو بودن تا ابد ، دلدار من
نقش ڪردم از تو در قاب دلم ، سیماے عشق
آسمان آبے شعر مرا مهتاب باش
واژه هایم را ستاره سازم از رؤیاے عشق.
ظلم است تو باشی و هوا سرد نباشد
درمان بشوی بر دل من درد نباشد
از کوچه ی ما رد بشوی دیر بفهمم
خواهش شوم و وقت عقبگرد نباشد
سخت است تو فردین شوی و شب سر راهم
یک بی صفت جانی ولگرد نباشد
غیر از تو کسی خواستگارم شده باشد
در چشم پدر بهتر از او مرد نباشد
بی شرط و شروطی بشوم راهی بخت و
کس با خبر از حالم و همدرد نباشد
من ساده بخندم به تو و این گذر سخت
فردا سخنی غیر خودش کرد نباشد
من مادر خوبی بشوم یک زن کامل
بر روی زمان دکمه ی برگرد نباشد
حالا که کسی نیست بیا و بغلم کن
اصلا به جهنم که هوا سرد نباشد!
یک زن گران بها ترین اعجاز خداست
برای داشتنش باید وضوی باران گرفت
و به نام عشق،شبنم وار برعطر او سجده کرد
وهزار هزار گل سرخ را تسبیح لحظه هایش نمود.
او اجابت میکند،عشقی ،بالاتر از خورشید.
و زیباتر از مهتاب را
و تنها یک زن میداند آیین دوست داشتن را .
و آنقدر زیبا هدیه میکند این عشق راکه سیراب شوی .
آری میدانی که او
الهه ی عشق است
وبهشت کمترین سرزمین اوست
تقدیم به همه ی مادران،زنان ودختران سرزمینم
مے شد آغوشت برایم آشیان باشد نشد
طاق ابرویت برایم آسمان باشد نشد
مے شد از نو بشڪفم مانند گل در دامنت
بوسه هایت را لب من میزبان باشد نشد
مے شد آرامم ڪند هرشب نوازش هاے تو
دست هایت بر سر من سایبان باشد نشد
مے شد از لبخند تو دنیاے من شیرین شود
رازهاے عاشقے در بینمان باشد نشد
مے شد از من تا تو را با حرف عین آغاز ڪرد
مے شد آن قلب درونت مهربان باشد نشد
مے شد از دلدادگے گفت و شنید و شاد بود
آخر این قصه غیر از دیگران باشد نشد
مے شد آرے مے شد اما اینڪه مے گویم نشد
مے شد از چشمان تو رودے روان باشد نشد
هیچ ڪس معناے این بیت مرا باور نڪرد
مے شد آغوشت برایم آشیان باشد نشد.
با من بگو که همره من بدپیر میشوی
یا آنکه بین راه، ز من سیر میشوی؟
ای ماه دوردست من، ای ماهی گریز!
کی در میان برکه به زنجیر میشوی؟
چون چکهای ز نور، در آیینه میچکی
آنگاه مثل آینه تکثیر میشوی
رویای صادقی که سرانجام میرسی
یک خواب عاشقانه که تعبیر میشوی
چین میخورد نگاه غمانگیز آینه
وقتی ز دست آینه دلگیر میشوی
میروید از کویر گلویم، گُلی کبود
وقتی شبیه بغض، گلوگیر میشوی
دست از فریب و فاصله بردار، خوبِ من
داری برای خوب شدن دیر میشوی
🌹🍃
اینقدر با صدای بلند زندگی نکنید
به دیگران چه ارتباطی دارد شما دیشب شام را در کدام رستوران خورده اید
جشن و شادیها و عاشقانه های حقیقی یا دروغی خود را به نمایش نگذارید
خیلیها جای خالی کسی را در زندگیشان حس میکنند آنها را غصه دار نکنید
یا اینکه امروز دلتان گرفته مینشینید جلوی دوربین زار میزنید
شاید همین امروز کسی بعد از روزها غصه داشتن دلش میخواهد شاد باشد
لطفا روزش را خراب نکنید
این تغییر حال و هوای درونی را درون خود نگه دارید
لطفا اینقدر با صدای بلند زندگی نکنید
Mona2
حذف نظر
آیا مطمئن هستید که می خواهید این نظر را حذف کنید؟