چشم تو حکمِ به اعدام ، چه آسان میداد ؛
پادشاهی که به قتل همه فرمان میداد
آتش وسوسهات بود که ویران میکرد ؛
مثل حوّا که دلش گوش به شیطان میداد
لذّت عشق ، به آوارگیاش هست و همین
وعدهای بود که ابلیس به انسان میداد ،
"به خدا عشق به رسوا شدنش میارزید"
پاسخی بود که در پرسشِ وجدان میداد
این غزل ، قصّهی لاینحل یک شاعر بود
تا به این مسئله چشمان تو پایان میداد
دل من پیش تو بود و دل تو پیش کسی
و نشان گوشیِ خاموش تو بر آن میداد
بوق بیپاسخ و ... افسوس ! نمیفهمیدی
پشت این گوشیِ خاموش ، یکی جان میداد
دوستان تو نظر سنجی ما شرکت کنید ادرس نظر سنجی رو میزارم اگه خواستین برین نظر بدینhttps://facebook.poemse.com/po....st/3311_%D8%A8%D9%87
مرغ محبتم من ، كي آب و دانه خواهم
با من يگانگي كن ، يار يگانه خواهم
شمعي فسرده هستم ، بي عشق مرده هستم
روشن گرم بخواهي سوز شبانه خواهم
افسانه محبت ، هر چند كس نخواند
من سر گذشت خود را ، پر زين فسانه خواهم
بام و دري نبينم ، تا از قفس گريزم
بال و پري ندارم ، تا آشيانه خواهم
تا هر زمان به شكلي ، رنگي بخود نگيرم
جان و تني رها از ، قيد زمانه خواهم
مي آنقدر بنوشم ، تا در رهت چو بينم
مستي بهانه سازم ، گم كرده خانه خواهم
معینی کرمانشاه
عشق شکل های
قشنگی داردگاهی خودش رابه شکل شاخه گلی سرخ میزند
و در دستهای دختری زیبا آرام می گیرد گاهی
خودش را به شکل عطری دل انگیز می زند
وپراکنده ی پیراهن پسری عاشق پیشه میکند
عشق
گاهی می رود
و گاهی در گوشه ای از حافظه ات لم میدهد
پاهایش را دراز میکند
و تا آخر عمر مثل عضوی از تنت برای همیشه
می ماند ...!
از تو بعید نیست جهان عاشقت شود
شیطان رانده، سجده کنان عاشقت شود
از تو بعید نیست میان دو خنده ات
تاریخ گنگی از خفقان، عاشقت شود
توران به خاک خاطره هایت بیافتد و
آرش، بدون تیر و کمان، عاشقت شود
چشمان تو، که رنگ پشیمانی خداست
درآینه، بدون گمان، عاشقت شود
از تو بعید نیست ،قیامت کنی و بعد
خاکستر جهنمیان عاشقت شود
وقتی نوازش تو شبیخون زندگیست
هر قلب مات بی ضربان، عاشقت شود
از من بعید بود ولی عاشقت شدم...
از تو بعید نیست جهان عاشقت شود
افشین_یداللهی
یوسف مرادعلی وند
Удалить комментарий
Вы уверены, что хотите удалить этот комментарий?