سلام مهربانان عزیز ، صبح آخرین روزو پنج شنبه پاییزیتون بخیر و خوشی باشه. امیدوارم آخر هفته ی خوبی در کنار خانواده داشته باشید. روز و روزگارتان خوش و خرم باد..
شبی به روشنی درخشانترین ستاره آسمان و فردایی سرشار از تلاش و موفقیت برایتان آرزومندم شب بخیر دوست عزیز هر کس که در دعایش یادی کند زِیاران شیرین ترازعسل باد کامش به روزگاران خدایا به همه ی ي دوستانم دراین شب زیبا سلامتی،برکت و عمر باعزت بده آمین شبتون بخیر
مدعی خدایی و پیغمبر شخصی دعوی خدایی میکرد، او را پیش خلیفه بردند، او را گفت: پارسال اینجا یکی دعوی پیغمبری میکرد، او را بکشتند. گفت: نیک کردهاند که او را من نفرستاده بودم.
لقمان حكیم پسر را گفت: امروز طعام مخور و روزه دار، و هرچه بر زبان راندی، بنویس. شبانگاه همه آنچه را كه نوشتی، بر من بخوان. آنگاه روزهات را بگشا و طعام خور. شبانگاه، پسر هر چه نوشته بود، خواند. دیروقت شد و طعام نتوانست خورد. روز دوم نیز چنین شد و پسر هیچ طعام نخورد. روز سوم باز هرچه گفته بود، نوشت و تا نوشته را بر خواند، آفتاب روز چهارم طلوع كرد و او هیچ طعام نخورد. روز چهارم، هیچ نگفت. شب، پدر از او خواست كه كاغذها بیاورد و نوشتهها بخواند. پسر گفت: امروز هیچ نگفتهام تا برخوانم. لقمان گفت: پس بیا و از این نان كه بر سفره است بخور و بدان كه روز قیامت، آنان كه كم گفتهاند، چنان حال خوشی دارند كه اكنون تو داری.