تا نگویی که مرا بی تو شکیبایی هست یا دل غمزده را طاقت تنهایی هست نی مپندار که از دوری روی تو مرا راحت زندگی و لذت برنایی هست مکن اندیشه که تا دور شدی از چشمم دیده را بی رخ زیبای تو بینایی هست ناتوانم ز غمت تا که گمانی نبری
پدر گرچه کودک بودم امادرک ازعبارت بود مرا انگشت کوچک ازپدر حکم حمایت بود مرا درحین امنیت نمادی ازرشادت بود مرا خستگی درچین پیشانی اشارت بود مرا تشویق و تحسین پدراز کرامت بود مرا درکرامت های اودرس سخاوت بود مرا دوستان روز خوبی درکنار خانواده محترمتان داشته باشید