فیس بوک ایران  ، شبکه اجتماعی تکواژه ها فیس بوک ایران  ، شبکه اجتماعی تکواژه ها
    #شبتون_بخیر
    جستجوی پیشرفته
  • وارد شدن
  • ثبت نام

  • حالت شب
  • © 2025 فیس بوک ایران ، شبکه اجتماعی تکواژه ها
    در باره • فهرست راهنما • با ما تماس بگیرید • سیاست حفظ حریم خصوصی • شرایط استفاده • بازپرداخت

    انتخاب کنید زبان

  • Arabic
  • Chinese
  • Dutch
  • English
  • French
  • German
  • Italian
  • Japanese
  • Korean
  • Persian
  • Russian
  • Spanish
  • Swedish
  • Turkish
  • Urdu

تماشا کردن

تماشا کردن

وبلاگ

مقالات را مرور کنید

بازار

آخرین محصولات

صفحات

صفحات من صفحات لایک شده

بیشتر

انجمن کاوش کنید پست های محبوب شغل ها ارائه می دهد بودجه
تماشا کردن بازار وبلاگ صفحات من همه را ببین

کشف کردن نوشته ها

Posts

کاربران

صفحات

گروه

وبلاگ

بازار

انجمن

شغل ها

بودجه

علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
2 سال
هنگامیکه می میرم،
آسمان به زمین نمی آید
آب از آب تکان نمی خورد
هیچ ستاره ای زاده نمی شود
هیچ ستاره ای در نمی گذرد
آسمان بغضش نمی گیرد
پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
2 سال
آسمان ِ شب وَ رقص آذرم آمد به یاد
آن نگاه ریخته در ساغرم آمد به یاد
فکر من آشفته شد امشب ، توان شعر نیست
از قدیم و بیت های دفترم آمد به یاد
پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
2 سال
تسلیت ایران من
هر دم رسد به گوش دل از نی نوای غم
کس در جهان مباد چو من مبتلای غم
رفت از سرای سینه من شور زندگی
تابردلم رسید هجوم بلای غم
پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
2 سال
با تو اما در شبی مهتابی که چشم بیدار نبود
ودل آرام وبیم از بیگانه و خویشیار نبود
باز از آن کو چه گذشتیم
کوله باری از غم وشادی ایام بدوش
پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
2 سال
رنگ خون است به دیوار دلم پاشیده
عشق یک باره غم خویش به ما پوشیده
عشق در پرده ناموس نهان می‌ماند
عشق در پرده ناموس نهان گردیده
پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
2 سال
....زنده نگهدارم.......‌
من آمدم که سهراب را زنده نگهدارم
مثنوی خوانم بندبندش ان به یا آرم
من امده ام که صبح زیبا یش باشم
از پشت هزار دروغ نهال راستی انگارم
پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
2 سال
باز هم احساس شد لبریز سوز
این چه انسانی ست که انسانی نبود
ما غزل بیتی، که دیوانی درون
این چه ایمانی ست که انسانی نبود
ما سپید بودیم و تاریکی نبود
پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
2 سال
سنبلی دارم و در کوی گلستان نروم
بر سرِ لعل تو من سوی شرابان نروم
باده را قیمت و بازارِ خریدی نبود
تا دگر جام تو دارم به غمِ آن نروم
پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
2 سال
از کشتن مردم تو چه سودی ببری
جز آنکه ز بهر خویش عصبان بخری
بیدار شو ای ظالم خونخوار پلید
شاید که رها شوی و جان در ببری
پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
2 سال
آن دو چشمان سیاه به زمین دوخت آسمانم را
بیهوده و بی گناه همه جا بهم ریخت مکانم را
سر سودای که نبود فکر دنیا و غم فردا هرگز
بحث ایمان تو بود به گمانم سوخت زمانم را
پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
Showing 763 out of 1950
  • 759
  • 760
  • 761
  • 762
  • 763
  • 764
  • 765
  • 766
  • 767
  • 768
  • 769
  • 770
  • 771
  • 772
  • 773
  • 774
  • 775
  • 776
  • 777
  • 778

ویرایش پیشنهاد

افزودن ردیف








یک تصویر را انتخاب کنید
لایه خود را حذف کنید
آیا مطمئن هستید که می خواهید این ردیف را حذف کنید؟

بررسی ها

برای فروش محتوا و پست های خود، با ایجاد چند بسته شروع کنید. کسب درآمد

پرداخت با کیف پول

هشدار پرداخت

شما در حال خرید اقلام هستید، آیا می خواهید ادامه دهید؟

درخواست بازپرداخت