اي که می پرسی نشان عشق چیست
عشق چیزی جز ظهور مهر نیست
عشق یعنی مشکلی راحت کنی
دردی از در مانده اي درمان کنی
در بین این همه ی غوغا و شر
عشق یعنی کاهش رنج بشر
عشق یعنی گل بجای خار باش
پل بجای این همه ی دیوار باش
عشق یعنی تشنه اي خود نیز اگر
واگذاری آب را، بر تشنه تر
عشق یعنی دشت گلکاری شده
در کویری چشمه اي جاری شده
عشق یعنی ترش را شیرین کنی
عشق یعنی نیش را نوشین کنی
هر کجا عشق آید و ساکن شود
هر چه نا ممکن بود ؛ ممکن شود