فیس بوک ایران  ، شبکه اجتماعی تکواژه ها فیس بوک ایران  ، شبکه اجتماعی تکواژه ها
    #فرداتون
    جستجوی پیشرفته
  • وارد شدن
  • ثبت نام

  • حالت شب
  • © 2025 فیس بوک ایران ، شبکه اجتماعی تکواژه ها
    در باره • فهرست راهنما • با ما تماس بگیرید • سیاست حفظ حریم خصوصی • شرایط استفاده • بازپرداخت

    انتخاب کنید زبان

  • Arabic
  • Chinese
  • Dutch
  • English
  • French
  • German
  • Italian
  • Japanese
  • Korean
  • Persian
  • Russian
  • Spanish
  • Swedish
  • Turkish
  • Urdu

تماشا کردن

تماشا کردن

وبلاگ

مقالات را مرور کنید

بازار

آخرین محصولات

صفحات

صفحات من صفحات لایک شده

بیشتر

انجمن کاوش کنید پست های محبوب شغل ها ارائه می دهد بودجه
تماشا کردن بازار وبلاگ صفحات من همه را ببین

کشف کردن نوشته ها

Posts

کاربران

صفحات

گروه

وبلاگ

بازار

انجمن

شغل ها

بودجه

Mona2
Mona2  
5 سال

این منم، خون جگر از بد دوران خورده
مرد رندی که رکب‌های فراوان خورده

غم ویرانی خود را به چه تشبیه کنم ؟
فرض کن کوه شنی طعنه‌ی طوفان خورده

عشق را با چه بسازد، به کدامین ترفند
شاعری که همه‌ی عمر غم نان خورده

چه به روز غزل آمد که همه منزوی‌اند
قرعه بر معرکه‌ی معرکه‌گیران خورده

از دهان کس و ناکس خبرش می‌آید
شعر، این باکره‌ی دست هزاران خورده

با چنین فرقه‌ی نسناس، یقین پاپوش است
اتهامی که به شخصیت شیطان خورده

دشتمان گرگ، اگر داشت نمی‌نالیدم
نیمی از گله‌ی ما را سگ چوپان خورده

جرم من فاش مگوهاست و حکمم سنگین
چه کند شاهد سوگند به قرآن خورده

شعر هم عقل ندارد که در این شهر شعور
گذرش بر من دیوانه‌ی دوران خورده

مجتبی_سپید

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
Mona2
Mona2  
5 سال

غزلی نوشته مجنون،برسد به دست لیلی
نَفَسم بگو کجایی که ستاره ی سهیلی؟!

دو سه خط گلایه دارم، که به عرض میرسانم:
من و میل اینچنینی!!!تو چرا بدون میلی؟!

همه شب به انتظارت، غزلی سروده ام تا
تو یِ بی وفا بدانی ،که دلم گرفته ! خیلی

تو که پیش من نباشی ،همه ی دار و ندارم...
قلمی...دفتر شعری، دو سه واژه ی طُفیلی

تو نماز نیمه شبها...تو نیایشی...نه شعری!
تو شبیهِ یک دعایی،که مقدسی ! کُمیلی

من و پای لنگ شعرم،تو بگو چگونه روزی...
برسد به گَرد پایت؟ که قطار روی ریلی

نکند خبر نداری؟نَفَسم بیا که کار از...
غزل و گریه و هق هق،به خدا گذشته خیلی

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
Mona2
Mona2  
5 سال

تاصدایی اشنا امد گمان کردم تویی
تا نگاری با وفا امد گمان کردم تویی

بانگاهی گرم و گیرا چونکه دیدم لحظه ای
دلبری از دورها امد گمان کردم تویی

عطر گل پیچید و من سرمست و مدهوشش شدم
بوی مریم هر کجا امد گمان کردم تویی

چشمهایت میدرخشد مثل مهتابی به شب
ماه چون در اسمان امد گمان کردم تویی

هر زمان دردی به جانم زد که ویرانم کند
چونکه حرفی از دوا امد گمان کردم تویی

یک نفر با عشق و احساسی که دل را میبرد
شاد و پر شور و نوا امد گمان کردم تویی

تا قدم بر کوچه ی عشقم نهاد ان با وفا
از رقیبان شد جدا ، امد گمان کردم تویی

اسماعیل حاج علیان

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
Mona2
Mona2  
5 سال

مستانه مستم میکنی، دل را زدستم میکنی...
گه باده نوشم ای صنم،گه می پرستم میکنی

در سوزو تابم میکنی، هردم خرابم میکنی...
گه می نوازی ماه من،گاهی زهستم میکنی

حیران شدم در کار تو،درمانده از رفتار تو...
هم می گشایی پای را،هم قفل و بستم میکنی

با من نگویی چیستی، اهل کجا یا کیستی...
گاهی بلندم میکنی، گاهی تو پستم میکنی

آتش زدی کاشانه را،بردی دل دیوانه را...
هم شاد شادم ای صنم،هم غم پرستم میکنی

بگرفته ای جان مرا،کردی به زندانت مرا...
می بخشیم عالم به من، گه ورشکستم میکنی

دل را به زاری می بری،اندرخماری می بری
خوبم که آزردی مرا،آنگه تو مستم میکنی...

مولانا

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
Mona2
Mona2  
5 سال

لب های تو چایی ست ولی قند نداریم
لب هست ولی میل به لبخند نداریم !

لطفاً بنویسید به روی در دنیا
ما حوصله ی موعظه و پند نداریم

ارث پدری هم که نداریم ببخشیم
چون بلخ و بخارا و سمرقند نداریم!

با اینکه عزیزان همه بر بند سوارند
اصلا غم این جمله که هستند نداریم!

ما خانه مان سمت جنوب است و چه بهتر
آب خنک و غصه دربند نداریم!

هرروز نشستیم و اراجیف سرودیم
عمریست که یک شعر هدفمند نداریم!

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
Mona2
Mona2  
5 سال

بعدِ مرگم همه را مست ڪنید از می ناب
باده نوشید فراوان همگی مست و خراب

بهر آمرزش من, میڪده خیرات ڪنید
بهر آرامش من غسل دهیدم به شراب

واعظ و قاری و مداح ورودش ممنوع
مرده شور همه ی مرده خوران را ببرند

همه اموال مرا میڪده ﻫﺎ ﺑﺎﺯ ڪﻨﻴﺪ
آنقدر مست نماﻳﻴﺪ ڪه پرواز ڪﻨﻴﺪ

مزد غسال مرا سیر شرابش بدهید
مست مست از همه جا حال خرابش بدهید

بر مزارم مگذارید بیاید واعظ
پیر میخانه بخواند غزلی از حافظ

جای تلقین به بالای سرم دف بزنید
شاهدی رقص ڪند جمله شما ڪف بزنید

روی قبرم بنویسید وفادار برفت
آن جگر سوخته خسته از این دار برفت

وحشی_بافقی

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
Mona2
Mona2  
5 سال

عاشق شده ام، حضرت معشوقه کجایی؟
من "مولوی ام" ، "شمس" اگر جلوه نمایی..

"سعدی" نشوم تا در بستان دو چشم و
آغوش گلستان شده ات را نگشایی!

"وحشی" شده ام تا ز تو جامی بستانم
جامی بستانم نه به شاهی، به گدایی..

در مجلس خوبان، تو چه کردی که شنیدم
شرمنده ی لطفت شده صد "حاتم طایی"

ای شرب دهان تو می دولت عشاق
ای قند لبت نسخه ی "عطار و دوایی"

ای مردمک چشم تو منظومه ی شمسی
ای چشم تو آتشکده ی عهد هخایی

دیوانه شدم در طلبت بس که به دیوان-
هی فال زدم،فال زدم.. تا تو بیایى

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
Mona2
Mona2  
5 سال

دلم به کوی تو هر شام تا سحر می‌گشت
سحر چو می‌شد از آن کو به ناله بر می‌گشت

پس از مجاهده چون همدم تو می‌گشتم
دل از مشاهده مدهوش و بی خبر می‌گشت

به آرزوی تو یک قوم کو به کو می‌رفت
به جستجوی تو یک شهر در به در می‌گشت

به طرهٔ تو کسی می‌کشید دست مراد
که هم چو گوی ز چوگان او به سر می‌گشت

شب فراق تو در خون خویش می‌خفتم
ز بس که هر سر مویم چو نیشتر می‌گشت

غم تو هر چه فزونش به نیشتر می‌زد
ارادت دل صد پاره بیشتر می‌گشت

دهان نوش تو را چون خیال می‌بستم
لعاب در دهنم نشهٔ شکر می‌گشت

شبی که از غم روی تو گریه می‌کردم
تمام روی زمین ز آب دیده تر می‌گشت

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
Mona2
Mona2  
5 سال

همه مان؛
جای خالی کسی
را احساس میکنیم
که فقط میدانیم باید باشد
او را در خیالمان دیده ایم
با او زندگی ها کرده ایم
و آخرش هم
این جای خالی را
تا همیشه حس میکنیم!
و هیچ کس هم نمیتواند بگوید
من جای خالی کسی را در زندگی ام
هیچ وقت حس نکرده ام!
آدمیزاد همیشه یک چیز برای دلتنگی دارد!
‌‌‎‌‌

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
Mona2
Mona2  
5 سال

دلم دردی نهان دارد در این دنیای تنهایی
غبارین وحشتی دارم از این شب‌های تنهایی

نمی‌دانم چرا بی‌خود به دامم می‌کشد جبری
مگر صیاد دارد بیشه در صحرای تنهایی؟

به روحم شورش اندازد، به جانم افکنَد دردی
عجب هنگامه‌ای دارم در این غوغای تنهایی

اگر بی‌باک‌تر گردم، به کویش شعله اندازم
زنم آتش به جان و جامه و سیمای تنهایی

دلا! بار دگر بشنو صدای سرد اندوهم
سرود خسته‌ای دارم کنون در پای تنهایی..

#حنیفه_فریور

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
Showing 1296 out of 1936
  • 1292
  • 1293
  • 1294
  • 1295
  • 1296
  • 1297
  • 1298
  • 1299
  • 1300
  • 1301
  • 1302
  • 1303
  • 1304
  • 1305
  • 1306
  • 1307
  • 1308
  • 1309
  • 1310
  • 1311

ویرایش پیشنهاد

افزودن ردیف








یک تصویر را انتخاب کنید
لایه خود را حذف کنید
آیا مطمئن هستید که می خواهید این ردیف را حذف کنید؟

بررسی ها

برای فروش محتوا و پست های خود، با ایجاد چند بسته شروع کنید. کسب درآمد

پرداخت با کیف پول

هشدار پرداخت

شما در حال خرید اقلام هستید، آیا می خواهید ادامه دهید؟

درخواست بازپرداخت