فیس بوک ایران  ، شبکه اجتماعی تکواژه ها فیس بوک ایران  ، شبکه اجتماعی تکواژه ها
    #showerdrainagechina #showerdrainkitchina
    جستجوی پیشرفته
  • وارد شدن
  • ثبت نام

  • حالت شب
  • © 2025 فیس بوک ایران ، شبکه اجتماعی تکواژه ها
    در باره • فهرست راهنما • با ما تماس بگیرید • سیاست حفظ حریم خصوصی • شرایط استفاده • بازپرداخت

    انتخاب کنید زبان

  • Arabic
  • Bengali
  • Chinese
  • Croatian
  • Danish
  • Dutch
  • English
  • Farsi
  • Filipino
  • French
  • German
  • Hebrew
  • Hindi
  • Indonesian
  • Italian
  • Japanese
  • Korean
  • Persian
  • Portuguese
  • Russian
  • Spanish
  • Swedish
  • Turkish
  • Urdu
  • Vietnamese

تماشا کردن

تماشا کردن

وبلاگ

مقالات را مرور کنید

بازار

آخرین محصولات

صفحات

صفحات من صفحات لایک شده

بیشتر

انجمن کاوش کنید پست های محبوب شغل ها ارائه می دهد بودجه
تماشا کردن بازار وبلاگ صفحات من همه را ببین

کشف کردن نوشته ها

Posts

کاربران

صفحات

گروه

وبلاگ

بازار

انجمن

شغل ها

بودجه

Mona2
Mona2  
5 سال

#فریدون_مشیری

عشق،هرجا رو کند آنجا خوش است
گر به دریا افکند دریا خوش است
گر بسوزاند در آتش،دلکش است.
ای خوشا آن دل،که در این آتش است.
تا ببینی عشق را آئینه وار
آتشی از جانِ خاموشت برآر!
هرچه می‌خواهی،به دنیا در نگر
دشمنی از خود نداری سخت‌تر!
عشق پیروزت کند بر خویشتن
عشق آتش می‌زند در ما و من.
عشق را دریاب و خود را واگذار
تا بیابی جانِ نو،خورشید وار.
عشق هستی زا و روح‌افزا بود
هرچه فرمان می‌دهد زیبا بود.

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
avatar

یوسف مرادعلی وند

 
لایک
پسندیدن
· 1599938650
1 پاسخ

حذف نظر

آیا مطمئن هستید که می خواهید این نظر را حذف کنید؟

Mona2
Mona2  
5 سال

خوبِ من! حیف است حال خوبمان را بد کنیم

راه رود جاری احساسمان را سد کنیم

عشق، در هر حالتی خوب است؛ خوبِ خوبِ خوب

پس نباید با "اگر" یا "شاید" آن را بد کنیم

دل به دریا می‌زنم من... دل به دریا می‌زنی؟

تا توکّل بر هر آنچه پیش می‌آید کنیم

جای حسرت خوردن و ماندن، بیا راهی شویم

پایمان را نذر راه و قسمتِ مقصد کنیم

می‌توانی، می‌توانم، می‌شود؛ نه! شک نکن

باورم کن تا "نباید" را "فقط باید" کنیم

زندگی جاریست؛ بسم الله... از آغاز راه...

نقطه‌های مشترک را می‌شود ممتد کنیم

آخرش روزی بهار خنده‌هامان می‌رسد

پس بیا با عشق، فصل بغضمان را رد کنیم...


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
avatar

یوسف مرادعلی وند

 
لایک بسیار عالی
پسندیدن
· پاسخ · 1599938645

حذف نظر

آیا مطمئن هستید که می خواهید این نظر را حذف کنید؟

avatar

Mona2

 
سپاس رفیق
پسندیدن
· پاسخ · 1599939032

حذف نظر

آیا مطمئن هستید که می خواهید این نظر را حذف کنید؟

Mona2
Mona2  
5 سال

ای مسلمانان ندانم چارهٔ دل چون کنم
یا مگر سودای عشق او ز سر بیرون کنم

عاشقی را دوست دارم عاشقان را دوستر
صدهزاران دل برای عاشقی پر خون کنم

سوختم در عاشقی تا ساختم با عاشقان
عاجزم در کار خود یارب ندانم چون کنم

آتشی دارم درین دل گر شراری بر زنم
آب دریاها بسوزم عالمی هامون کنم

آب دریاها بسوزد کوهها هامون شود
من ز دیده چون ببارم آبها افزون کنم

مسکن من در بیابان مونس من آهوان
هر کجا من نی زنم از خون دل جیحون کنم

گر شبی خود طوق گردد دست من در گردنش
طوق فرمان را چو مه در گردن گردون کنم

سنایی

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
avatar

یوسف مرادعلی وند

 
لایک
پسندیدن
· پاسخ · 1599938637

حذف نظر

آیا مطمئن هستید که می خواهید این نظر را حذف کنید؟

avatar

Mona2

 
لایک ب حضورت
پسندیدن
· پاسخ · 1599939053

حذف نظر

آیا مطمئن هستید که می خواهید این نظر را حذف کنید؟

avatar

علیرضا عباسی

 
شه خده نکوش
پسندیدن
· پاسخ · 1599939632

حذف نظر

آیا مطمئن هستید که می خواهید این نظر را حذف کنید؟

Mona2
Mona2  
5 سال

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

خود گنه کاریم و از دنیا شکایت میکنيم!
غافل ازخود دیگری راهم قضاوت میکنيم!
کودکی جان میدهد از درد فقر و ما هنوز
چشم میبندیم وهرشب خواب راحت میکنيم!
عمر کوتاه است و دنیا فانی و با این وجود
ما به این دنیای فانی زود عادت میکنيم!
ما که بردیم آبرو از عشق، پس دیگر چرا
عشق رابا واژه هامان بی شرافت میکنيم؟
کاش پاسخ داشت این پرسش که ما درزندگی
با همیم اما چرا احساس غربت میکنيم؟


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
avatar

یوسف مرادعلی وند

 
لایک عالی
پسندیدن
· پاسخ · 1599938632

حذف نظر

آیا مطمئن هستید که می خواهید این نظر را حذف کنید؟

Mona2
Mona2  
5 سال

دل من لک زده یک بوسه ی بی علت را...!
که بگنجانی میانش ساعتی صحبت را...!!

تو همانی که همیشه سر وقت...
سرپناهی شده ای بارش هر شدت را...!

ماه من قطره ی نوری به وجودم بچشان
که دلم مثل شبی اُخت شدست ظلمت را

زنگ عشق است بیا تا من و تو، ما بشویم
حاضری خط بزنیم خانه ی هر غیبت را...؟!

گرچه در ماه و کواکب فالمان بد یُمن است
می توان بار دگر ساخت ز نو قسمت را

لحظه لحظه گذر زندگیم بی تو مباد
مغتنم کاش شماریم کمی فرصت را

پیش من باز بیا و بوسه ای سهمم کن
چون دلم لک زده یک بوسه ی بی علت را...

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
avatar

یوسف مرادعلی وند

 
لایک
پسندیدن
· پاسخ · 1599938624

حذف نظر

آیا مطمئن هستید که می خواهید این نظر را حذف کنید؟

Mona2
Mona2  
5 سال

گر شنیدی که برادر به برادر خصمست
باکه خواهر به‌جهان دشمن خواهر باشد

علت واقعی آنست که گفتم‌، ورنه
کی برادر به جهان خصم برادر باشد

نشود منقطع ازکشور ما این حرکات
تاکه زن بسته وپیچیده به چادر باشد

حفظ‌ناموس ز معجر نتوان‌خواست «‌بهار»
که زن آزادتر اندر پس معجر باشد

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
avatar

یوسف مرادعلی وند

 
لایک
پسندیدن
· 1599938619
1 پاسخ

حذف نظر

آیا مطمئن هستید که می خواهید این نظر را حذف کنید؟

Rana Haghani
Rana Haghani
5 سال

image
پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
Mona2
Mona2  
5 سال

‍ کلبه ای با نغمه های تار می خواهد دلم
بوی عطر دشت گندمزار می خواهد دلم

روی دلتنگی ، اگر باران ببارد در شبی
با همان احساس گویم تار می خواهد دلم

روی کلبه همچنان باران بریزد بهتر است
آن زمان بهتر بگویم یار می خواهد دلم

بعدِ آن با فال حافظ ، غرق آواز جنون
شور و شوق لحظه ی دیدار می خواهد دلم

لحظه ی دیدار چون سخت است باور کردنش
پشت این خوش باوری سیگار می خواهد دلم

وای اگر تنها شبی ، گیرم ترا در کلبه ای
در کنارت تا سحر ، بیدار می خواهد دلم

نازنینم ؛ استواری تا به کی پای سکوت
از لبت یک جمله ی تبدار می خواهد دلم


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
avatar

یوسف مرادعلی وند

 
عالی
پسندیدن
· 1599938613
1 پاسخ

حذف نظر

آیا مطمئن هستید که می خواهید این نظر را حذف کنید؟

Mona2
Mona2  
5 سال

در آسمان غزل ، عاشقانه بال زدم
به شوق دیدنتان پرسه در خیال زدم

در انزوای خودم ، با تو عالمی دارم
به لطف قول و غزل ، قید قیل و قال زدم

کتاب حافظم از دست من کلافه شده‌ست
چقدر آمدنت را ... چقدر فال زدم

غرور کاذبِ مهتاب ، ناگزیر شکست
همان شبی که برایش تو را مثال زدم

غزال من ! غزلم محو خط و خال تو شد
چه شاعرانه بدون خطا به خال زدم

به قدر یک مژه بر هم زدن تو را دیدم
تمام حرف دلم را در این مجال زدم ...


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
Mona2
Mona2  
5 سال

هرعادتی مانندیک نخ نازک است
هربارکه یک عمل راتکرار میکنیم
مااین نخ راضخیمتر میکنیم🍃
وباتکرار،این نخ تبدیل به طناب ضخیم میشود🍃
که برای همیشه به دورفکروعمل ما
می پیچد🍃


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
Showing 1545 out of 1895
  • 1541
  • 1542
  • 1543
  • 1544
  • 1545
  • 1546
  • 1547
  • 1548
  • 1549
  • 1550
  • 1551
  • 1552
  • 1553
  • 1554
  • 1555
  • 1556
  • 1557
  • 1558
  • 1559
  • 1560

ویرایش پیشنهاد

افزودن ردیف








یک تصویر را انتخاب کنید
لایه خود را حذف کنید
آیا مطمئن هستید که می خواهید این ردیف را حذف کنید؟

بررسی ها

برای فروش محتوا و پست های خود، با ایجاد چند بسته شروع کنید. کسب درآمد

پرداخت با کیف پول

هشدار پرداخت

شما در حال خرید اقلام هستید، آیا می خواهید ادامه دهید؟

درخواست بازپرداخت