"تو بیا ای یار دیرین
تو بیا ای شور شیرین
که به صحراها دریاها بباریم
تو بیا ای باد و باران
به تن خشک خیابان
شاخه ای از باغ فرداها بکاریم
تو بیا با هم دوباره
در شب سرخ ستاره
آسمانی از کبوترها بپاشیم
تو بیا ای خنده دور
در سحرگاهانِ پر نور
سرخوش و خندان لب و دیوانه باشیم"
#اوقاتتان_به_شادی
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکِن عقب سر نگران
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان با دگران وای به حال دگران
رفته چون مَه به مُحاقم که نشانم ندهند
هر چه آفاق بجویند کران تا به کران
میروم تا که به صاحب نظری باز رَسم
محرم ما نبود دیده ی کوته نظران
دلِ چون آینه ی اهل صفا می شکنند
که ز خود بی خبرند این زخدا بی خبران
شهریارا غم آوارگی و دربدری
شورها در دلم انگیخته چون نوسفران
#شهریار
ما نسلی بودیم که با تهدیدِ "تا سه میشمرم" چشم میزاشتیم ولی انقدر با وجدان بودیم اون وسط یه "دو و نیم" جا میکردیم تا دوستمون بهتر قایم شه...
#نوستالژی
عمر ، چون آبِ روان میگذرد
مثلِ آهویِ دوان میگذرد
دست ، رو دستت اگر بگذاری
بی ثمر وقتِ گران میگذرد
شاد و غمگین نشو از نفع و ضرر
موسمِ سود و زیان میگذرد
صبحِ عیدت بشود آذر و دی
همچنان باد ، زمان میگذرد
چشم بر هم زدنی پیر شوی
فرصتِ سعی و توان میگذرد
دلخوشِ لحظه یِ اکنونت باش
ور نه بختت به جهان میگذرد
#آریا_کریمی
توباقلب ویرانه ی من چه کردی
ببین عشق دیوانه ی من چه کردی
درابریشم عادت آسوده بودم
توباحال پروانه ی من چه کردی
ننوشیده ازجام چشم تومستم
خماراست میخانه ی من چه کردی
مگرلایق تکیه دادن نبودم
توباحسرت شانه ی من چه کردی
مراخسته کردی وخودخسته رفتی
سفرکرده باخانه ی من چه کردی
جهان من از گریه ات خیس باران
توباسقف کاشانه ی من چه کردی.....
✍:دکترافشین یداللهی
Mona2
حذف نظر
آیا مطمئن هستید که می خواهید این نظر را حذف کنید؟