فیس بوک ایران  ، شبکه اجتماعی تکواژه ها فیس بوک ایران  ، شبکه اجتماعی تکواژه ها
    #شبتون_بخیر
    詳細検索
  • ログイン
  • 登録

  • ナイトモード
  • © 2025 فیس بوک ایران ، شبکه اجتماعی تکواژه ها
    約 • ディレクトリ • お問い合わせ • プライバシーポリシー • 利用規約 • 返金

    選択する 言語

  • Arabic
  • Chinese
  • Dutch
  • English
  • French
  • German
  • Italian
  • Japanese
  • Korean
  • Persian
  • Russian
  • Spanish
  • Swedish
  • Turkish
  • Urdu

時計

時計

ブログ

記事を閲覧する

市場

最新の製品

ページ

マイページ 気に入ったページ

もっと

フォーラム 探検 人気の投稿 ジョブ オファー 資金
時計 市場 ブログ マイページ すべてを見る

発見する 投稿

Posts

ユーザー

ページ

グループ

ブログ

市場

フォーラム

ジョブ

資金

Mona2
Mona2  
5 年

يادت نرود ما به هم احتياج داريم!
باور كن...
برای رسيدن ها و فرار كردن ها
براي ساخته شدن ها و ثبت كردن ها!
ما به هم احتياج داريم
وگرنه من و تو كی را دوست داشته باشيم؟
یا مثلا با كی حالمان خوب شود...؟
من به تو فكر میكنم.. به تو احتياج دارم...
وگرنه ديگر فكر هم نميكنم...
واقعيتش را بخواهی من به دليل اعتقاد دارم.
دليلِ من تويی! تو را نميدانم!


صابر_ابر

お気に入り
コメント
シェア
علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
5 年

سلام صبح و روزتان بخیر و خوشی

image
お気に入り
コメント
シェア
Mona2
Mona2  
5 年

شب شد 🌜

دلها به فردا امیدوار شد ؛
چشم ها پر از خواب شد ،
همه میگویند که زندگی سر بالایی و سرازیری دارد ...
اما من می گویم : زندگی هر چه که هست ، جریان دارد ؛
می گویم : تا خدا هست و خدایی می کند ، امید هست ؛
فردا روشن است ؛
می گویم : ای خدا باز هم خودت هوای همه ی مردمان سرزمینم را داشته باش .


شبی آرام برای شما خوبان آرزومندم

お気に入り
コメント
シェア
Mona2
Mona2  
5 年

یه لحظه صبر کن رفیـق

لا به لای شلوغی زندگی
خواستم یه چیزی بهت بگم!

یه نگاه به پشت سرت بنداز
مثل همه ی روزایی که گذشت
این روزا هم میگذره
حواست هست؟

ما یه بار زندگی میکنیم
قدر روزهای زندگی را بدان

お気に入り
コメント
シェア
Mona2
Mona2  
5 年

عاقلی بودم که عشق امد امانم را گرفت..
بندبند جسم وجان واستخوانم را گرفت..

لال گشتم تا که عشق امد به ایوان دلم..
در ازای این محبت او زبانم را گرفت..

با اشاره من بدوگفتم که خوشحالم ولی!!
او بحالم گریه کرد, شوق نهانم را گرفت...

کور و کر بودم نفهمیدم که عقلم را ربود...
باجنون امدسراغم وای, ایمانم را گرفت...

من شدم کافر پرستش کردم او را تا خدا..
اوخدایم گشت و از من اسمانم را گرفت...

بر زبان راندم بگویم حرف دل را با کسی...
او ز من غارت نمود شرح بیانم را گرفت...

خواستم با او بگویم راز این قلب حزین..
هجر امد مهلت و وقت و زمانم را گرفت"..

お気に入り
コメント
シェア
Mona2
Mona2  
5 年

آغشته ام به خواستنت
و آلوده به دوست داشتنت..
چون پیچکی آویخته در هوایت
تو را نفس می کشم
در من چکاوکی ست که در سودایت
نغمه ی عشق سر می دهد
و در هوای ابریِ دل
نغمه ی باران...
تو را خاطره “نه”
بودنی بی تردید میخواهم
خیال، پیشکشِ اغیار...

お気に入り
コメント
シェア
Mona2
Mona2  
5 年

میشود ترمه بپوشی و دلم را ببری
کل احساس مرا یکسره یغما ببری

میشود خنده کنی عشق کنم گل بانو
با تبسم تو مرا حالت اغما ببری....

میشود لیلی من باشی و مجنون بشوم
ثانیه ثانیه من را تو به رؤیا ببری....

صورتت ماه منو گیسوی تو لیل من است....
دارد امکان که مرا زود به یلدا ببری....

مژه ات ساحل و آن آبی چشمت دریا ....
میشود قایق من را تو به دریا ببری؟؟؟؟!!!

جاده ی خط لبت ختم به شهر عشق است
میشود بوسه ی من را تو به آنجا ببری؟!

میشود وقت صدا کردن اسمم بانو!
آخرش بیست و شش حرف الفبا ببری؟!

کردی دیوانه ام و رو به جنون آوردم ....
باید امروز مرا وادی صحرا ببری ؟؟

お気に入り
コメント
シェア
Mona2
Mona2  
5 年

گر بيدل و بي‌دستم وز عشق تو پابستم
بس بند که بشکستم ، آهسته که سرمستم

در مجلس حيراني ، جاني است مرا جاني
زان شد که تو مي داني ، آهسته که سرمستم

پيش آي دمي جانم ، زين بيش مرنجانم
اي دلبر خندانم ، آهسته که سرمستم

ساقي مي جانان بگذر ز گران جانان
دزديده ز رهبانان ، آهسته که سرمستم

رندي و چو من فاشي ، بر ملت قلاشي
در پرده چرا باشي ؟ آهسته که سرمستم

اي مي بترم از تو من باده ترم از تو
پرجوش ترم از تو ، آهسته که سرمستم

از باده جوشانم وز خرقه فروشانم
از يار چه پوشانم ؟ آهسته که سرمستم

تا از خود ببريدم من عشق تو بگزيدم
خود را چو فنا ديدم ، آهسته که سرمستم

هر چند به تلبيسم در صورت قسيسم
نور دل ادريسم ، آهسته که سرمستم

در مذهب بي‌کيشان بيگانگي خويشان
با دست بر ايشان آهسته که سرمستم

اي صاحب صد دستان بي‌گاه شد از مستان
احداث و گرو بستان آهسته که سرمستم

مولوي

お気に入り
コメント
シェア
Mona2
Mona2  
5 年

قمار بی برنده ایست ،
بازی تلخ زندگی

چه برده و چه باخته ،‌
از این قمار خسته‌ام


گذشته از جاده ی ما ،
تهی‌ترین غبار‌ها

از این غبار بی سوار ،‌
از انتظار خسته‌ام ....

お気に入り
コメント
シェア
Mona2
Mona2  
5 年

ای آنـــکه مـــرا بــرده ای از یاد ، کجایی ؟
بیــگانه شدی ، دست مریـــزاد ، کجایی ؟

در دام تــوأم ، نیست مـــرا راه گـریــــزی
من عاشق ایــن دام و تو صیّاد ، کجایی ؟

محبوس شدم گوشه ی ویرانه ی عشقت
آوار غمت بـــر ســــرم افتـــاد ، کجایی ؟

آســودگی ام ، زنــدگی ام ، دار و نــدارم
در راه تــو دادم همه بـر بــــاد ، کجایی ؟

اینجا چه کنـــم ؟ ازکه بگیـــرم خبرت را ؟
از دست تــو و ناز تـو فریـــاد ، کجایی ؟

دانم که مــرا بی خبـــری می کشد آخر
دیــــوانه شــدم خانه ات آباد ، کجایی ؟

お気に入り
コメント
シェア
Showing 1608 out of 1950
  • 1604
  • 1605
  • 1606
  • 1607
  • 1608
  • 1609
  • 1610
  • 1611
  • 1612
  • 1613
  • 1614
  • 1615
  • 1616
  • 1617
  • 1618
  • 1619
  • 1620
  • 1621
  • 1622
  • 1623

オファーを編集

ティアを追加








画像を選択
ランクを削除する
この階層を削除してもよろしいですか?

レビュー

コンテンツや投稿を販売するには、まずいくつかのパッケージを作成します。 収益化

ウォレットで支払う

支払いアラート

アイテムを購入しようとしています。続行しますか?

払い戻しをリクエストする