. . خبرم رسید امشب که نگار خواهی آمد سر من فدای راهی که سوار خواهی آمد . همه آهوان صحرا سر خود گرفته بر کف به امید آن که روزی به شکار خواهی آمد . کششی که عشق دارد نگذاردت بدینسان به جنازه گر نیایی به مزار خواهی آمد .
محبت ما را خالی میکند! خالی از حسد .. خالی از کینه .. خالی از قدرت طلبی .. خالی از خشم خالی از رقابت جویی خالی از نفس وتمام زباله هایش اماعشق ما را سرشار از رایحه و نور و شادی میکند لحظه لحظه عمرتون سرشاز از عشق کینه و نفرت ازتون دور دور