تا تو هستی و غزل هست دلم تنها نیست
محرمی چون تو هنوزم به چنین دنیا نیست
از تو تا ما سخن عشق همان است که رفت
که در این وصف زبان دگری گویا نیست
بعد تو قول و غزل هاست جهان را اما
غزل توست که در قولی از آن ما نیست
تو چه رازی که بهر شیوه تو را می جویم
تازه می یابم و بازت اثری پیدا نیست
شب که آرام تر از پلک تو را می بندم
در دلم طاقت دیدار تو تا فردا نیست
این که پیوست به هر رود که دریا باشد
از تو گر موج نگیرد به خدا دریا نیست
من نه آنم که به توصیف خطا بنشینم
این تو هستی که سزاوار تو باز اینها نیست
علیرضا
برای مدیر این گروه:
مدیر یک
مدیر دو
مدیر دنده به دنده
مدیر عسل بنده
مدیر بشقاب پرنده
مدیر سالار و قنده
مدیر چرا نمیخنده؟
مدیر آه
مدیر ماه
مدیر مثل قناری
مدیر ماشین فراری
مدیر رفته به پیکنیک
مدیر میکنه جیک جیک
مدیر کجای کاری؟
رفتی موتور سواری؟
مدیر آه
مدیر ماه
مدیر رفته به صحرا
مدیر میخنده قاه قاه
مدیر پیرن خریده
مدیر دستشو بریده
مدیر آه
مدیر ماه
مدیر رفته کره ماه
مدیر هستش خودش ماه
من عمراً دیگه از گروه حذف بشم خخ