فیس بوک ایران  ، شبکه اجتماعی تکواژه ها فیس بوک ایران  ، شبکه اجتماعی تکواژه ها
    #شبتون_بخیر
    جستجوی پیشرفته
  • وارد شدن
  • ثبت نام

  • حالت شب
  • © 2025 فیس بوک ایران ، شبکه اجتماعی تکواژه ها
    در باره • فهرست راهنما • با ما تماس بگیرید • سیاست حفظ حریم خصوصی • شرایط استفاده • بازپرداخت

    انتخاب کنید زبان

  • Arabic
  • Chinese
  • Dutch
  • English
  • French
  • German
  • Italian
  • Japanese
  • Korean
  • Persian
  • Russian
  • Spanish
  • Swedish
  • Turkish
  • Urdu

تماشا کردن

تماشا کردن

وبلاگ

مقالات را مرور کنید

بازار

آخرین محصولات

صفحات

صفحات من صفحات لایک شده

بیشتر

انجمن کاوش کنید پست های محبوب شغل ها ارائه می دهد بودجه
تماشا کردن بازار وبلاگ صفحات من همه را ببین

کشف کردن نوشته ها

Posts

کاربران

صفحات

گروه

وبلاگ

بازار

انجمن

شغل ها

بودجه

Mona2
Mona2  
5 سال

ای که جا مانده دلم در گسل چشمانت
شهریارت شده گفتم غزل چشمانت
هر سحربوسه ای از کنج لب شیرینت
شده صبحانه ی من با عسل چشمانت

شور ابیات منی ؛ بی تو تغزل هیچ است
شده دیوان غزل ؛ ما حَصَل چشمانت

رقص گیسوی تو و دلبری ی جانانه
نت موسیقی ی باد از علل چشمانت

هم خدا عاشق زیبایی و هم خود زیباست
آیه ای هم شده ضَرب المثل چشمانت

چشم غماز تو افسونگر بی اغماض است
وای از آن شره ی شور و دغل چشمانت

اهل چشمان توام ، کشور من آغوشت
شده ام مفتخر واز مِلل چشمانت

فتح تو کار من شاعر عاشق هرگز
نبود ، تا که رسم بر قُلل چشمانت

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
avatar

یوسف مرادعلی وند

 
لایک
پسندیدن
· 1600802980
1 پاسخ

حذف نظر

آیا مطمئن هستید که می خواهید این نظر را حذف کنید؟

avatar

علیرضا عباسی

 
ای داد
پسندیدن
· پاسخ · 1600803262

حذف نظر

آیا مطمئن هستید که می خواهید این نظر را حذف کنید؟

Mona2
Mona2  
5 سال

پاییز می‌رسد که مرا مبتلا کند
با رنگ‌های تازه مرا آشنا کند

پاییز می‌رسد که همانند سالِ پیش
خود را دوباره در دلِ قالیچه جا کند

او می‌رسد که از پس نُه ماه انتظار
راز درخت باغچه را بر ملا کند

او قول داده است که امسال از سفر
اندوه‌های تازه بیارد.. خدا کند

او می‌رسد که باز هم عاشق کند مرا
او قول داده است به قولش وفا کند

پاییز عاشق است و راهی نمانده است
جز این که روز و شب بنشیند دعا کند

شاید اثر کند و خداوند فصل‌ها
یک فصل را به خاطر او جابه‌جا کند

تقویم خواست از تو بگیرد بهار را
تقدیر خواست راه شما را جدا کند

خِش‌خِش... صدای پای خزان است یک نفر در را به روی حضرت_پاییز واکند

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
avatar

علیرضا عباسی

 
مبتلا نشو
پسندیدن
· پاسخ · 1600803283

حذف نظر

آیا مطمئن هستید که می خواهید این نظر را حذف کنید؟

Mona2
Mona2  
5 سال

می خواهم با کمی دوست داشتن زندگی کنم...
زیر سایه خودم...
رها از آدم‌ها ...
و یادم بماند که "عشق" رویایی‌ست آزار دهنده، ...
که حتی اگر تحقق یابد انتهایش دلتنگی‌ست..
می خواهم حصارِ منطق را بکشم دورِ قلبم ِِ.
و با کمی بی‌تفاوتی غلظت احساساتم را تنظیم کنم...
نمی خواهم این دوست داشتنِ زیاد را ...
که آویزان می کند مرا از یک نگاه،
حرف، خاطره و تاب می دهد ...
مرا از اشتیاق به دلهره...
از دلهره به دلتنگی...
از دلتنگی به حماقت...
می خواهم که نخواهم...
"خواستنِ دیوانه وار"
با وجودِ "قانون ناماندگاری آدم‌ها"...
روزی در نقطه‌ای از تَقَلا و کشمکش...
به "خستگی" می‌انجامد....

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
avatar

علیرضا عباسی

 
ایول
پسندیدن
· پاسخ · 1600803300

حذف نظر

آیا مطمئن هستید که می خواهید این نظر را حذف کنید؟

Mona2
Mona2  
5 سال

شهد و شرابم تویی،جان وجهانم تویی
لاله ی سرخم تویی ،ورد زبانم تویی

رخ تویی نور تویی ،عاشق بی یار منم
شادی این خانه تویی،چشم و نشانم تویی

دیده تویی جان تویی عاطفه ی ناب منم
عشق کجا گم شده بود ،نام و جهانم تویی

مسجد ومیخانه کجاست ،خسته زاین راه منم
ناله ی این سنگ منم ، روح و روانم تویی

صدای این ساز تویی ،زمزمه ی آه منم
مست تویی،هست تویی،جام لبانم تویی

راه تویی،ماه تویی،عاشق بی پا منم
عشق تویی وصل تویی،درد نهانم تویی

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
avatar

یوسف مرادعلی وند

 
لایک
پسندیدن
· 1600802839
1 پاسخ

حذف نظر

آیا مطمئن هستید که می خواهید این نظر را حذف کنید؟

avatar

علیرضا عباسی

 
نه بابا
پسندیدن
· پاسخ · 1600803319

حذف نظر

آیا مطمئن هستید که می خواهید این نظر را حذف کنید؟

avatar

Mona2

 
😁
پسندیدن
· پاسخ · 1600804073

حذف نظر

آیا مطمئن هستید که می خواهید این نظر را حذف کنید؟

علیرضا عباسی
علیرضا عباسی  
5 سال

آرامترین آرزویم🕊🍃
برایتان این است
هرگز با چشمهای
مـهربانتان 🕊🍃
نامهربانی روزگار
رو نبینید
شبتون شاد🕊🍃
دنیاتون قشنگ
و پر از عطر
گلهای با طراوت🕊🍃

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
avatar

یوسف مرادعلی وند

 
لایک
پسندیدن
1
پسندیدن
· 1600802729
1 پاسخ

حذف نظر

آیا مطمئن هستید که می خواهید این نظر را حذف کنید؟

avatar

Mona2

 
شب بخیر برار
پسندیدن
1
پسندیدن
· پاسخ · 1600803178

حذف نظر

آیا مطمئن هستید که می خواهید این نظر را حذف کنید؟

Mona2
Mona2  
5 سال

🌸در حضور "خارها" هم میشود
یک "یاس" بود

🌸در هیاهوی مترسکها
پر از "احساس" بود

🌸می شود حتی
برای دیدن "پروانه ها"
شیشه های مات
یک متروکه را "الماس" بود

🌸کاش می شد
حرفی از " ای کاش "
ها هرگز نبود

🌸هر چه بود "احساس" بود
و "عشق" بود و "یاس" بود

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
Mona2
Mona2  
5 سال

کسی که اهل جنگیدن نیست ،
روی نـاکامی‌ها و محدودیت‌هاش
اسم های قشنگ میزاره:
تقدیر،
قسمت،
سرنوشت ،
اما تو که اهل جنگیدن هستی،
ایـن نام های قشنگ رو باور نکن،
تو بجنگ.
سرنوشت رو بـاید از سرنوشت . . .!

هرگز نا‌امید و تسلیم نشو...🤞🏼

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
avatar

یوسف مرادعلی وند

 
لایک
پسندیدن
· 1600802705
1 پاسخ

حذف نظر

آیا مطمئن هستید که می خواهید این نظر را حذف کنید؟

Mona2
Mona2  
5 سال

(خوشتر از این)

خوشتر زاین نباشدخلوت به کنج دهلیز
آغوش یار شـیـرین، خُـرمـای بـعـدِ پاییز

پرواز سـوی کـوی یـارانِ خـوش بر و رو
با شعر و با تـرانـه با مرکبی چو شـبـدیز

چون عهدِ کورُشِ کِی دنیاهمه کنی طی
بی دغدغه ز ظلم و دلـها ز شوقْ لـبـریـز

نــوری ز در در آیــد ایــن آرزو بـــر آیـــد
آیدشهی چو کسرا یا خسروی چو پرویز

دنیا شودگلستان هرجا چو باغ و بُستان
دشـت کـویـر گـردد در یـزد عـیـنِ تـبـریز

نـادر شـود دو بـاره بـر آب و خاکِ ایـران
سلطان وپاک سازدکشور ز جیشِ چنگیز

عبدی_نعمتی_فداغی

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
avatar

یوسف مرادعلی وند

 
لایک بسیار زیبا
پسندیدن
· 1600802675
2 پاسخ می دهد

حذف نظر

آیا مطمئن هستید که می خواهید این نظر را حذف کنید؟

Mona2
Mona2  
5 سال

ﺑﻌﻀﯽ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﮐﻪ
ﺧﻨﺪﻩ ﯼ ﺷﻤﺎ ﮐﻤﯽ ﺑﻠﻨﺪﺗﺮ،
ﻟﺒﺨﻨﺪﺗﺎﻥ ﮐﻤﯽ ﺩﺭﺧﺸﺎﻥ ﺗﺮ،
ﻭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺗﺎﻥ ﮐﻤﯽ ﺑﻬﺘﺮ ﺷﻮﺩ...

ﺳﻌﯽ ﮐﻨﯿﺪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﺑﺎﺷﯿﺪ.

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
Mona2
Mona2  
5 سال

خاکی‌ام بس که زمین خوردم و غفلت کردم
آه ، دیگر به زمین خوردنم عادت کردم

چقدر توبه شکستم، چقدر برگشتم
چقدر پیش تو احساس خجالت کردم

جای تو دل به همه دادم و خارم کردند
رحم کن بر منِ ساده که حماقت کردم

دارد این عمر تلف می‌شود و می‌بینم
نه شدم عابد درگاه، نه همت کردم

دستِ احسانِ تو را پس زدم و کج رفتم
جای تو با خودِ ابلیس رفاقت کردم

به امانت شرف و ثروت و جاهم دادی
منِ آلوده خیانت در امانت کردم

یاد بی‌کس شدنم، یاد تو افتادم من
سرِ این سفره فقط صحبت حاجت کردم

نظری کن که دگر سمت معاصی نروم
خسته‌ام بس که از این نفس شکایت کردم.

پسندیدن
اظهار نظر
اشتراک گذاری
Showing 1558 out of 1950
  • 1554
  • 1555
  • 1556
  • 1557
  • 1558
  • 1559
  • 1560
  • 1561
  • 1562
  • 1563
  • 1564
  • 1565
  • 1566
  • 1567
  • 1568
  • 1569
  • 1570
  • 1571
  • 1572
  • 1573

ویرایش پیشنهاد

افزودن ردیف








یک تصویر را انتخاب کنید
لایه خود را حذف کنید
آیا مطمئن هستید که می خواهید این ردیف را حذف کنید؟

بررسی ها

برای فروش محتوا و پست های خود، با ایجاد چند بسته شروع کنید. کسب درآمد

پرداخت با کیف پول

هشدار پرداخت

شما در حال خرید اقلام هستید، آیا می خواهید ادامه دهید؟

درخواست بازپرداخت