گفتی که فلانْ چو دشمنی حیله گر است
آری، سخنِ نیکْ همینَش اثر است:
با دوست هنر نیست اگر زیست کنی
با دشمنِ خود زیست چو کردی هنر است
#نیما_یوشیج
بر دست کس افتـد
چوتویاری نه وهرگز
دردام کسی چون تو
شکــاری نه و هرگز
در بـــــادیهٔ عشق و
ره شــوق رســــاند
آزار بـــه هـــــر پا
سرخــاری نه وهرگز
#هاتف_اصفهانی
شرح جنون وغم دهدشعرمن از نگاه تو
خواب مرا ربوده ان نازنگاه ماه تو
ستاره چون عروس شب پلک زنان کنار تو
طعنه به ماه میزند جلوه روی ماه تو
پیش بنفشه می برد بادز بوی اشنا
اشک دو دیده میشودشبنم گل زآه تو
چترخیال من شدی درشب بارش غمم
سربه هوا قدم زدم سمت مسیر راه تو
کوچه به کوچه می بری درپیِ خود نگاه من
کِی شودای قرار من خانه دل پناه تو
بگذار ڪہ از نو بسرایمـ غزلمـ را
شیرین تر از اول بنویسمـ عسلمـ را
در خواب تو را دیدمـ و با عطر تو بیدار
پر ڪرده تو گویے گل نرگس بغلمـ را
گفتمـ ڪہ تویے یوسف ثانے ، بہ از آنے
تغییر دهمـ نڪته ضَربُ المَثَلمـ را
صدها رخ خورشید ز نورت شده روشن
بر ماه نبندمـ نخ بحث و جدلمـ را
چون قامت پر هیبت تو هیچ ندیدمـ
یڪباره بجنباند نگاهت گسلمـ را
شب بود و من و خواب خوش و فرصت دیدار
ناگفتہ بخوان لحظہ ے عکس العملمـ را
#عباس_دمیرچی